a little bread
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
اندکی، تکه، قطعه، ضربت مختصر
اندکی
ریز، اندکی، لحظه ای
تقریبا، اندکی، تاحدی، قدری، چندین، چندی، چندتا، تعدادی، کم و بیش
یک چندی، اندکی
اندکی، کمی، قدری
پیشنهاد کاربران
اندی کاف تصغیر
نَموره، یک نموره
لهجه و گویش تهرانی
اندک، کمی
لهجه و گویش تهرانی
اندک، کمی
شمه
یک پشت ناخن ؛ مقداری اندک.
کم
مختصری
لختی
چیزکی
یک خرده، قدری
اندکی : کمی صبر