a little bread
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
اندکی، تکه، قطعه، ضربت مختصر
اندکی
ریز، اندکی، لحظه ای
تقریبا، اندکی، تاحدی، قدری، چندین، چندی، چندتا، تعدادی، کم و بیش
یک چندی، اندکی
اندکی، کمی، قدری
پیشنهاد کاربران
در پارسی میانه واژه ی 'هَمبُن - یز' بمعنای 'حتی یک ذره'، 'حتی اندکی' بکار می رفته، و مرکب است از واژه ی 'همبن' که مرکب است از پیشوند 'هَم' و واژه ی 'بُن'، و پسوند ' - یز' که برابر واژه ی 'نیز' در پارسی کنونی است. از این رو، اگر ما بخواهیم 'همبن - یز' را به ریخت کنونی خود دراوریم، به صورت 'همبن نیز' خواهد بود. به نظر بنده این واژه شایسته ی احیا کردن است زیرا که از لحاظ ساختاری با پارسی امروزی هماهنگی و سازگاری دارد و می تواند به عنوان هم چم عبارتی بکار رود که تعداد اندکی مترادف دارد. برای اگاهی بیشتر از واژه ی 'همبن' به صفحه ی ان رجوع شود که بنده در ان توضیح مفصل تری داده ام.
... [مشاهده متن کامل]
چند نمونه از کاربرد واژه ی 'همبن - یز' در متون پارسی میانه:
ardawān hambun - iz nē pād awištāft. ( Anklesaria, 1935, p. 27 )
ترجمه: اردوان اندکی هم نپایید و شتافت. ( فره وشی، 1378، ص39 )
ترجمه: Artaban se h�ta sans attendre un seul instant. ( Grenet, 2003, p. 71 )
متن: kārnāmag ī ardaxšīr ī pābagān
ud ka - š bīm ayāb tāg - ē draxt ī hušk ka - š hambun - iz mōy - ē ayāb handām - ē abāz ō draxt ī mādagwar ēstēd, tan - masāy frōd barēd. ( Davar, 1912, p. 6 )
ترجمه: And when there is a fear of it, or it is a branch of a dry tree: when even a little hair or a limb of his is direct on the principal tree, [the pollution]
passes on [in the space of] the size of the body. ( Tavadia, 1930, p. 42 )
متن: šāyist nē - šāyist
... [مشاهده متن کامل]
چند نمونه از کاربرد واژه ی 'همبن - یز' در متون پارسی میانه:
ardawān hambun - iz nē pād awištāft. ( Anklesaria, 1935, p. 27 )
ترجمه: اردوان اندکی هم نپایید و شتافت. ( فره وشی، 1378، ص39 )
ترجمه: Artaban se h�ta sans attendre un seul instant. ( Grenet, 2003, p. 71 )
متن: kārnāmag ī ardaxšīr ī pābagān
ud ka - š bīm ayāb tāg - ē draxt ī hušk ka - š hambun - iz mōy - ē ayāb handām - ē abāz ō draxt ī mādagwar ēstēd, tan - masāy frōd barēd. ( Davar, 1912, p. 6 )
ترجمه: And when there is a fear of it, or it is a branch of a dry tree: when even a little hair or a limb of his is direct on the principal tree, [the pollution]
متن: šāyist nē - šāyist
اندی کاف تصغیر
نَموره، یک نموره
لهجه و گویش تهرانی
اندک، کمی
لهجه و گویش تهرانی
اندک، کمی
شمه
یک پشت ناخن ؛ مقداری اندک.
کم
مختصری
لختی
چیزکی
یک خرده، قدری
اندکی : کمی صبر
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)