اندک

/~andak/

    few
    little
    scanty
    short
    skimpy
    littel
    glimmer
    faint
    thimbleful
    under-
    mean
    modicum
    narrow
    negligible
    nominal
    petty
    picayune
    piddling
    scant
    scruple
    shade
    slender
    slim
    small
    tiny

فارسی به انگلیسی

اندک اندک
gradual, gradually, little by little

اندک رنج

اندک زمانی
awhile

اندک شدن
slenderize

اندک کردن
slenderize

مترادف ها

whit (اسم)
ذره، هیچ، تکه، اندک

scantling (اسم)
حدود، مقدار، اندک، نیم ذرع، مقدار قلیل

paucity (اسم)
کمی، اندک، کمیابی، مقدار کم، قلت، عدد کم

drib (اسم)
مقدار کمی، یک قطره، اندک

modicum (اسم)
اندک، مقدار کم، مقدار یا قسمت کوچک

pinch (اسم)
تنگنا، مضیقه، اندک، نیشگون، موقعیت باریک، جآنشین

thrum (اسم)
اندک، ته نخ، ریشه یا نخ اویخته، صدای تپ تپ یا زدن روی میز

scruple (اسم)
ذره، بیم، تردید، اندک، محظور اخلاقی، واحد سنجش چیز جزئی، نهی اخلاقی، وسواس باک

low-test (صفت)
اندک

niggling (صفت)
ایراد گیر، اندک

scarce (صفت)
تنگ، نادر، کمیاب، اندک، کم، قلیل

skimpy (صفت)
خسیس، لئیم، ناقص، اندک، نحیف، قلیل

scant (صفت)
اندک، کم، نحیف، معدود، قلیل، ناکافی

low (صفت)
پست، فروتن، پایین، محقر، اندک، افتاده، کم، اهسته، پست ومبتذل

frugal (صفت)
با صرفه، اندک، صرفه جو، مقتصد، میانه رو

lean (صفت)
ضعیف، لاغر، بی حاصل، نزار، اندک، نحیف، کم سود

slight (صفت)
پست، خفیف، لاغر، کودن، ناچیز شماری، اندک، کم، جزئی، نحیف، صیقلی، قلیل، حقیر، باریک اندام

light (صفت)
خفیف، خل، چابک، باز، تابان، روشن، ضعیف، بی عفت، زود گذر، هوس باز، سبک، هوس امیز، اسان، اندک، سهل، سهل الهضم، کم، اهسته، سبک وزن، بی غم و غصه، وارسته، کم قیمت

little (صفت)
پست، مختصر، ریز، کوچک، کوتاه، خرد، بچگانه، اندک، قد کوتاه، کم، جزئی، معدود، ناچیز، حقیر، درخور بچگی

little (قید)
اندک، قدری

few (قید)
اندک، اندکی از

پیشنهاد کاربران

اند:کم.
اندی:کمی.
اند ک ( ک ریزه ( تصغیر ) )
اندک:کمِ کم.
اندکی:کمِ کمی.
درود بر کاربر /علی اعظم محمد بیگی/.
بله، اندک از دو بخش "اند" و "ک" درست شده است که "ک" در اینجا کوچک کننده است همانند مرغک، شاخک.
"اند" در زبان پهلوی بوده است و امروزه هم کاربرد دارد ( همانگونه که گفتید )
...
[مشاهده متن کامل]

"اند" برابر "چند، اندازه ای، یک اندازه و مقداری" است و اندک برابر "اندازه ای کم، چیزی کم" است که کاربرد "ک" را در اینجا می بینید.
"اندی" هم از دو بخش "اند" و "ی" ساخته شده و برابر "اندازه ای، چَندی، مقداری" می باشد.
اند و اندک و اندی همه از "اند" می آیند و "چند" برابر "اَند" است.
این بود از همسانی های این واژگان!
بدرود!

سن کم. کم سن. نوجوانی
آیا بین اند ( شناسه فعل در سوم شخص مفرد؛ مانند رفته اند ) ، اندی، چند و اندک، رابطه وجود دارد؟ به عبارت دیگر، آیا اینها هم ریشه هستند یا شباهت تصادفی در املا دارند؟
کوسه : به مجاز، کوچک. کم. اندک :
این حماقت نه عجب باشد از آن ریش بزرگ
هرکه را ریش بزرگ است خرد کوسه بود.
ادیب صابر.
با توضیحات ابادیس ِپیشنهاد ما خیلی ناچیز به نظر میرسد .
ناچیز. . . .
narrow
Nancy Pelosi reelected as House speaker as Democratic majority narrows
( خانم ) Nancy Pelosi مجدد بعنوان سخنگوی کنگره ( رئیس کنگره ) انتخاب شد در حالی که اکثریت دموکرات ها در کنگره خفیف ( اندک ) بود
ویدا
بە دەگمەن ( سۆرانی )
اقل، انگشت شمار، پشیز، جزئی، حقیر، شمه، قلت، قلیل، کم، لخت، مزجات، معدود، ناچیز

ناقابل
اندک:
دکتر کزازی در مورد واژه ی " اندک " می نویسد : ( ( اندک در پهلوی با همین ریخت بکار می رفته است. واژه ی دیگر هم معنی با اندک در پهلوی اوزارک ōzārak بوده است که به پارسی نرسیده . ) )
( ( ز راه خرد بنگری اندکی،
...
[مشاهده متن کامل]

که معنی مردم چه باشد یکی؛ ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 196 )

جزیی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس