stricken (صفت)دچار، مبتلا، اندوهگین، مصیبت زده، محنت زدهlugubrious (صفت)غم انگیز، محزون، حزن انگیز، اندوهگین، تعزیت امیزruthful (صفت)اندوهگین، پر ترحم
غمگین - . ناراحتپرویز حبیبیمتاسفسوگواردلخورناخشنودغرق اندوهآسیغمگین . . غمناک . . تالم . .غصه خور. [ غ ُص ْ ص َ / ص ِ خوَرْ / خُرْ ] ( نف مرکب ) غم خورنده. اندوهگین :ناامیدان غصه خور مائیمعبرت کار یکدگر مائیم. خاقانی. از دم روزه دهن شسته به هفت آب و زمیهفت تسکین دل غصه خور آمیخته اند. خاقانی.ملول ، حزینآزرده، افسرده، اندوهناک، حزین، دلتنگ، غصه دار، غمزده، غمگین، غمناک، غمین، متاثر، متالم، متلهف، محزون، مغموم، ملول، ناشاد، نامسرور، متاسفمحزوناندوهگین=upsetدل مرده یا مرده دلفرمگینغمگینلهیفمتاسفمشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)+ عکس و لینک