این پیام تنها یک گمانه است و سپس با بررسی های بیشتر ویرایش میشود ( اگر نیاز باشد ) :
واژه یِ {اندوه} از دو بخشِ {ان} و {دوه} ساخته شده است.
پیشوندِ {ان} در اینجا، پیشوندِ نفی کننده/نیچ کننده است. {دوه}، بن کنونیِ {دوستَن:دوست داشتن/علاقه مند بودن} است که {دوست} را از آن داریم.
... [مشاهده متن کامل]
پس می توانیم کارواژه یِ {اندوستن:علاقه نداشتن/دوست نداشتن} را داشته باشیم.
بِدرود!
واژه اندوه
معادل ابجد 66
تعداد حروف 5
تلفظ 'anduh
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [پهلوی: handōh] ‹انده›
مختصات ( اَ ) [ په . ] ( اِ. )
آواشناسی 'anduh
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ کوچک زبان پهلوی
آذرنگ
اضطراب
نا آرامی
ناراحتی
احساس وجود یک عامل مضطرب کننده
خشم و ناراحتی و غم
راخ. . .
کرب . . . حزن . . . ملال . . . ادرنگ. . . . . عزا . . . اسف . . .
کسی ک شکست عشقی خوردع😞🥲✋
( slang )
blues
حزن
اندوه
ناراحنی، غم، دلگیری
لطفا گیر ندید😐
اندوه: ( ( اندوه در پهلوی در همین ریخت بکار می رفته است ) )
( ( یکی مرد دینی بران کوه بود
که از کار گیتی بی اندوه بود ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 300. )
اسف، اضطراب، بی آرامی، بی قراری، تاسف، تالم، تحسر، تنگدلی، تیمار، حزن، حسرت، داغ، دریغ، رنج، غصه، غم، کرب، محنت، ملال، ملالت، هم
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)