اندازه گیر

/~andAzegir/

    measurement

مترادف ها

gage (اسم)
درجه، وثیقه، اندازه، مبارزه طلبی، گرو، اندازه گیر، وسیله اندازه گیری

gauge (اسم)
درجه، وثیقه، اندازه، پیمانه، معیار، مقیاس، گرو، اندازه گیر، وسیله اندازه گیری، مصرف سنج

meter (اسم)
نظم، اندازه، مقیاس، اندازه گیر، وسیله اندازه گیری، مصرف سنج، وزن شعر، متر، کنتور

پیشنهاد کاربران

اندازه گیر ( مدل گیر ) [ اصطلاح کفاشی]: استا کاری که از هنر پستایی پیش کاری و تقریبا همه هنرهای کفش آگاه است و تجربه و خلاقیت زیادی در طراحی دارد. به همین صورت با خلاقیت، سلیقه بازار، جنس چرم و مدل زیره اثری از خود ابداع می کند.

بپرس