انحصار

/~enhesAr/

    corners
    monopolization
    monopoly

فارسی به انگلیسی

انحصار طلب
monopolist

انحصار وراثت
entail

انحصار وراثت دادن
entail

مترادف ها

circumscription (اسم)
محدودیت، تعریف، انحصار، فضایامحیط محدود ومشخص شده

restriction (اسم)
جلوگیری، محدودیت، انحصار، تحدید، تضییق

monopoly (اسم)
انحصار، امتیاز انحصاری، کالای انحصاری

پیشنهاد کاربران

اِنحِصار: خودویژەسازی، ویژەسازی، ویژه بودن، ویژگی، دربستی، دربستگی، دربست بودن، دربست - سازی، در دست گرفتن، بەدست آوردن، گرفتن
🇮🇷 همتای پارسی: تکدستی 🇮🇷
انحصار: تکدستی
منحصر: تکدست
همان احتکار
همان احتکاد
محاصره - حصر - زندانی شده
مونوپولی: یکتاداری
سیطره
انحصار ( MONOPOLY ) :[اصطلاح جامعه شناسی] وضعیتی که در آن تنها یک شرکت در صنعت معینی مسلط است.
منبع https://rasekhoon. net

انحصار دار:[اصطلاح اقتصای] فروشنده منحصر به فرد کالا و خدمات در یک بازار .
بیتائی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس