انحراف

/~enherAf/

    aberration
    bias
    deflection
    departure
    deviance
    deviancy
    deviation
    digression
    divergence
    diversion
    driftage
    error
    excursion
    lapse
    slip
    turn
    vagrancy
    warp
    yaw

فارسی به انگلیسی

انحراف از مسیر در اثر باد
leeway

انحراف جنسی
perversion

انحراف گرایی
deviationism

انحراف ناپذیر
unswerving, unwavering

انحراف ورزیدن
to deviate

مترادف ها

aberrance (اسم)
انحراف، گمراهی، کجراهی

deviation (اسم)
انحراف، ضلالت، انحراف جنسی

deflection (اسم)
انحراف، شکست، انحناء، پیچش، انکسار، خم سازی

departure (اسم)
انحراف، حرکت، کوچ، مرگ، عزیمت، فراق

aberration (اسم)
انحراف، گمراهی، کجراهی، ضلالت، فریفتگی، غلط، عدم انطباق کانونی

perversion (اسم)
انحراف، بدراهی، انحراف جنسی یا اخلاقی

deviance (اسم)
انحراف، سقم، برگشتگی، رفتار منحرف، کج رفتاری

inclination (اسم)
انحراف، نهاد، تمایل، عطف، خو، شیب، خمیدگی به جلو و پایین

leaning (اسم)
انحراف، میل، تمایل، طبع، کجی، علاقه شدید به چیزی، تمایلات

trepan (اسم)
انحراف، جهت، چرخش

perturbation (اسم)
انحراف، اشفتگی، تشویش، اختلال

digression (اسم)
انحراف، گریز

skew (اسم)
انحراف، کجی

offset (اسم)
انحراف، فرزند، چین، افست، چاپ افست، نقطه شروع مسابقه، وزنه متعادل، رقم متعادل کننده، جابجا سازی

slope (اسم)
انحراف، کجی، شیب، سرازیری، سراشیبی، زمین سراشیب، سرزیری

leeway (اسم)
انحراف، مهلت، راه گریز، حرکت یک وری، یک ورشدگی کشتی در اثر باد

corruption (اسم)
انحراف، فساد، چرک

deflexion (اسم)
انحراف، انحناء، پیچش، خم سازی

refraction (اسم)
تخفیف، انحراف، تجزیه، شکست، انکسار

fall-off (اسم)
انحراف، نزول

detour (اسم)
انحراف

deviancy (اسم)
انحراف، برگشتگی، رفتار منحرف، کج رفتاری

invert (اسم)
انحراف، برگشتگی، برگردانی، سوء تعبیر، قلب عبارت

perversity (اسم)
انحراف، بدراهی، کژی، منحرف بودن

yaw (اسم)
انحراف، تجاوز از حدود، انحراف کشتی از مسیر خود

پیشنهاد کاربران

نا هم خوانی
اِنحِراف: ١. کجراهەروی، کجروی، کژروی، بیراهەروی، بیراهگی، گمراهی، ازراەبەدررفتگی، چَفسیدگی
۲. کج - شدگی، کجی، خمشدگی، خمیدگی، کجدیسی، کژدیسی، کژیدگی، اُریبی
٣. کج کردن، خم کردن، اُریباندن
۳. ( نام ) ( رایشگری / ریاضی ) بازەیِ اندازەهایِ دادەها از اندازەیِ میانگین
کج روی
‏کَژاویدن = منحرف شدن
کَژاوِش = انحراف، deviation
{کژاویدن: ‹کَژ› بعلاوه ‹ آویدن› ( در بختیاری به معنای شدن ) }
بن مایه: واژه نامه گویش بختیاری چهارلنگ، رضا سرلک
‎#پیشنهاد_شخصی
‎#پارسی دوست
کژدیسگی
پیشنهاد واژه:
برابر پارسی ( انحراف ) را می توان بسته به فراخورِ بافتار ( متن ) ، ( کژیستار، کژیدار، کژروی ) از کارواژه های ( کژیستن، کژیدن، کژرفتن ) گرفت. نمونه: انحرافی از x =کژیستاری از x / منحرف:کژیسته و. . .
...
[مشاهده متن کامل]

از ( کژ ) به عنوان پیشوند کارواژه ها بهره گرفته می شود:کژ اندیشیدن، کژسگالیدن، کژتابیدن و. . .

کج روی گمراهی
کج شدن، کج روی
دکتر کزازی واژه ی " کژسویی" را در نوشته های خود به جای واژه ی " انحراف" بکار برده است.
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 205 )
روبه پایین آمدن
دورشده
کژروی
Deviation
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس