مقصر دانستن، سرزنش کردن، لکه دار کردن، ملامت کردن، عیب جویی کردن از، انتقاد کردن، گله کردن، عتاب کردن
review(فعل)
انتقاد کردن، بازدید کردن، مرور کردن، دوره کردن، سان دیدن، مقالات انتقادی نوشتن
fustigate(فعل)
چوب زدن، کتک زدن، کوبیدن، انتقاد کردن
criticize(فعل)
انتقاد کردن، عیب جویی کردن، نکوهش کردن، نقد ادبی کردن
پیشنهاد کاربران
سرزنش کردن خرده گرفتن
پَرژَنیدن
🇮🇷 کارواژه ی برنهاده: نکوهش کردن 🇮🇷
بر خلاف ذهنیت و عرف رایج، نقد و انتقاد در لغت و اصل ریشه اش، هیچ لزوما به معنای رو کردن موارد منفی افراد و اشیاء نیست، بلکه به مفهوم هویدا نمودن، درآوردن و آشکار کردن صفات خوب و بد اشخاص و اشیاء است. ... [مشاهده متن کامل]
مثلا: هرگاه کسی روحیه سخاوت کسی را رو و اثبات می کنند، در واقع وی را مورد نقد و انتقاد قرار داده است، کما اینکه چنانچه بخل و خساست او را آشکار می سازد، در واقع شخص را نقد و انتقاد نموده است. پس حق این است که اگر کسی مثلا: کتابی را نقد و انتقاد می کند، مضاف بر معایب، محاسن آنرا نیز برملا سازد.
criticize به معنای انتقاد کردن I criticized her and she got angry