منتظر شدن، در کمین نشستن، انتظار داشتن، منتظر بودن
همراه بودن، توجه کردن، انتظار داشتن، حضور داشتن، رسیدگی کردن، مواظبت کردن، گوش کردن، در ملازمت کسی بودن، در پی چیزی بودن، از دنبال امدن، انتظار کشیدن، پرستاری کردن
پیشنهاد کردن، انتظار داشتن، ارائه دادن
پیش بینی کردن، جلوانداختن، پیشدستی کردن، سبقت جستن، انتظار داشتن، پیش گرفتن بر، سبقت جستن بر
انتظار داشتن، منتظر بودن، چشم داشتن، حامله بودن
انتظار داشتن، در نظر داشتن، روبرو شدن، در ذهن مجسم کردن
انتظار داشتن، ارزو داشتن، امیدوار بودن، پشت گرمی داشتن به