سلیم
انتشار: واژه ای اربی و جمع نشر که در فارسی برابری اش پراکنش و گسترش ست.
اِنتِشار: ١. چاپخش، چاپ - پخش ٢. پخش، گسترش
انتشاردادن: در زبان پهلوی هم سنگش هست: ( pargandan ) = ( 𐬞 𐬀𐬭𐬔𐬀𐬥𐬛𐬀𐬥. ) =پَرگَندَن، بون گذشته:پرگند، پرگنده، بون اکنون:پَرگَن. که می توان از واژه ی ( پرگن و پرگند همچون کنش نام بهره جویی کرد ) .
... [مشاهده متن کامل]
نام کنش این پویه:پَرگنش و اگر بخواهیم همانند زبان پهلویگ بنویسیم: پَرگَنیشن: ( 𐬞𐬀𐬭𐬔𐬀𐬥𐬌𐬴𐬥. ) = ( Parganišn ) .
همسنگ این واژه در انگلیسی هستند: ( scatter ) ، ( distribute )
انتشار ریشه فارسی دارد و فارسی آن شار است و در انگلیسی آن را share میگوییم و هر روز خودتون از گوشییاتون یه چیزی رو شار یا شیر میکنین عربا تنها یه ان پشتش گذاشتن و شده انتشار انت رو بردارین فارسیشو بگین
... [مشاهده متن کامل] شار کن برای خودت بریم تو بخش شارها و شعار هم همینه یه دونه ع میونش گذاشتن باید بگین شار نده شار نکن اینجا بخش شارها هست شار کردن هر چیزی درست نیست
[اصطلاح تخصصی ارزهای دیجیتال]
Emission
سرعت تولید و انتشار کوین های جدید.
شار فارسی هست الکی چرا هرچی توو عربی هست رو عربی می دونید
اَندَرشاریدن = از پیشوند "اندر" و "شاریدن".
در زبان اردو ، پریشان حالی به ویژه پریشانی ذهنی
روایش، گسارش
پخشش
واژه ی �پخشش� پیشنهاد شده از سوی یکی از کاربران را بیش از همه برای کارهای رسانه ای می پسندم.
پخش
پخش کردن
۱ - شیوع - گسترش
۲ - فاش شدن خبر
۳ - چاپ کتاب و مجله
گسیل
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
پاسون pãson ( پهلوی: پاسهون )
پَهروت ( پهلوی: پَتروت )
ویبَر vibar ( اوستایی )
هاستَر ( اوستایی: هانْم سْتَر )
ویسرَس visras ( اوستایی: وی سْرَسْچ )
این واژه تازى ( اربى ) است و بجاى آن از برابرهاى پارسى اش بهره بجویید: پاسهون Pas'hun ( پهلوى: انتشار ، توزیع - در پهلوى پاسهونتن Pas'huntan : منتشر - شایع - توزیع کردن ) ، پاسهونش Pas'hunesh ( پهلوى: پاسهونیشْنْ: منتشرسازى ، انتشاردهى ) ، پَتْروت Patrot ( پهلوى: انتشار
... [مشاهده متن کامل]
و . . . ) ، رُواکیهْ Rovakih ( پهلوى: شیوع ، انتشار ، جریان ) ، رواگ Ravag ( پهلوى: انتشار ، شیوع - تازیان ( اربان ) این واژه را برداشته معرب کرده و مى گویند " رواج " ! و سپس ترویج ، مروّج و . . . را ساخته اند!!! ) ، فرازگسترشFarazgostaresh ( پهلوى: فْراچ ویستَریشْنْ
: توسعه همه جانبه ، انتشار فراگیر ) ، فَشَنجش Fashanjesh ( پهلوى: فَشَنجیشْنْ : انتشار ، پخش ، توزیع و . . . - در پهلوى فَشنجیدن Fashanjidan : منتشر - شایع - توزیع کردن ، انتشار دادن و . . . ) ، پخشش Paxshesh ( پهلوى: پخشیشْنْ: پخش سازى ، انتشار - در پهلوى پخشیدن Paxshidan
: پخش کردن ، پراکندن ، منتشر کردن ) ، پراکنش Parakanesh ( پهلوى: پراکنیشْنْ: متفرق سازى ، انتشار ، هرگوشه پخش کردن ) ، ویبَر vibar ( اوستایی: انتشار ) هاستَر ( اوستایی: هانْم سْتَر: انتشار ) ویسرَس visras ( اوستایی: وی سْرَسْچ: انتشار )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)