انبساط

/~enbesAt/

    dilation
    expansion
    expansiveness
    extension

فارسی به انگلیسی

انبساط اور
mirthful, giving joy

انبساط خاطر
exhilaration, [fig.] exhillaration, cheerfulness

مترادف ها

expansion (اسم)
بسط، توسعه، انبساط، خاصیت انبساط و گسترش

pleasure (اسم)
لذت، کیف، خوشی، انبساط، خوش وقتی، عیش، شهوترانی

distension (اسم)
بادکردگی، نفخ، انبساط

dilatation (اسم)
اتساع، انبساط

پیشنهاد کاربران

واتنگش
پراکندگی
انبساط یعنی خودمانی شده
frilly
واتنجش - واتنجیدن
واگرایی
انبساط در اصل به معنی گسترش و توسعه چیزی به آسانی و راحتی است .
گشودگی = انبساط
گشوده = منبسط
کشانیدگی ( انبساط )
واکشانیدگی ( انقباظ )
حالتی که در آن احساس بیگانگی و ملاحظه و رودربایستی نباشد / خودمانی شدن / گسترش یافتن / پهن، باز یا شل شدن / متضاد انقباض / حروف اصلی: ب س ط / ریشه عربی
گسترده شدن
انقباض : تنجیدگی
انبساط: واتنجیدگی
واتَنجِش
واتنجش متضاد تنجش است. از آنجا که تَنجِش به معنی تراکم است، ( منبع: واژه نامه لغت فرس اسدی طوسی ) واتنجش برابر با انبساط خواهد بود
بازشدن
خودمانی شدن، بدون رودربایستی
در پهلوی " ویستارش " برابر نسک فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو .
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس