چند برابرواژه ی پارسی در کنار هم: ۱: لطیف و کثیف: نرمینه و سختینه. ۲: رقیق و غلیظ: کم مایه و پرمایه. ۳: متکاثف و متخلخل: چَگال و تَنُک. ۴: متراکم: انبوه، انباشته. پارسی را پاس بداریم: )
واژه ( اشتن ) به معنای گذاشتن و پر کردن و قرار دادن در در جای در گویش کازرونی که از دوره ساسانیان به جا مانده است و همچنین در گویش برخی لهجه ها که از اقوام باز مانده از دوره ساسانی هستند وجود دارد ... [مشاهده متن کامل]
انباشتن یا آباشتن یا آماشتن یا گذاشتن. . . همگی از همین ریشه هستند و به همین معنا به کار میروند اش مو یعنی به من بده
مجید علیائی جواب توده
کپه
کوت
پُر شده ذخیره شده جمع شده
متراکم
انباشته ، ان باشتا ان به معنای زیاد خیلی باشتا یعنی بالا به معنای خیلی بالا چنانچه انبوه �ان بیک یا ان بوح به معنای خیلی زیاد هست چنانچه انبار ان بار به معنای بار زیاد هست چنانچه اندوخته ان توخ به معنای جمع شده ی زیاد هست