انبار

/~anbAr/

    arsenal
    barn
    depository
    entrepôt
    repository
    magazine
    reservoir
    stash
    stockroom
    storehouse
    storeroom
    stowage
    tank
    warehouse
    well
    entrept
    werehouse
    depot
    [lamp] reservoir
    [grains] granary

فارسی به انگلیسی

انبار اب شهر
standpipe

انبار استخوان مردگان
charnel (hou

انبار باروت
powder keg

انبار تجهیزات
depot

انبار ترانزیت
entrept

انبار تسلیحات
armory

انبار رسمی و ضمانت دار
bonded warehouse

انبار سوخت
bunker

انبار شدن
stockpile

انبار شراب
cellar, wine cellar

انبار شماره های پیشین و عکس ها و بریده ها
morgue

انبار صحرایی
barn

انبار علوفه
hayloft, silo

انبار غله
crib, elevator, granary, silo, granary

انبار فاضلاب
septic tank

انبار گاز
gasometer

انبار گمرک
bonded warehouse

انبار گمرکی
bonded warehouse

انبار مهمات
magazine

انبار موقت
dump

مترادف ها

lodge (اسم)
منزل، جا، انبار، خانه، کلبه، شعبه فراماسون ها

store (اسم)
ذخیره، انبار، مقدار زیاد، دکان، مخزن، فروشگاه، اندوخته، مغازه

agglomeration (اسم)
انباشتگی، توده، تراکم، انبار

tender (اسم)
انبار، پیشنهاد، پول رایج، مناقصه، مناقصه ومزایده

seraglio (اسم)
حرم، انبار، شبستان، اندرون

cellar (اسم)
انبار، زیر زمین، سرداب، جای شراب انداختن، گودال سرچاه، پیش چاه

storeroom (اسم)
انبار، مخزن، انبار کالا

storehouse (اسم)
انبار، مخزن، انبار کالا

repository (اسم)
ظرف، انبار، خاصگی، مخزن، صندوق تابوت

arsenal (اسم)
انبار، زراد خانه، قورخانه، مهمات جنگی

garner (اسم)
انبار، انبار غله

depot (اسم)
انبار، انبارگاه، مخزن، مخزن مهمات، ایستگاه راه اهن

sluice (اسم)
انبار، سد، ابگیر، دریچه تخلیه، بند سیل گیر

repertory (اسم)
انبار، مخزن، کاتالوگ، فهرست

clearing house (اسم)
انبار، موسسه تهاتری لندن

depository (اسم)
انبار، مخزن، امانت دار

thesaurus (اسم)
انبار، خزانه، قاموس، گنجینه، فرهنگ جامع، مجموعه اطلاعات

entrepot (اسم)
انبار، انبار موقتی، انبار کالا، مرکز بازرگانی

stockroom (اسم)
انبار، انبار کالا

godown (اسم)
انبار، قدرت، جرعه، بلع، لقمه بزرگ

پیشنهاد کاربران

گدام
لری بختیاری
دول دُو:انبار
شهر انبار یا پیروز شاپور یکی از شهرهای باستانی ایران در زمان ساسانیان بود. این شهر در حال حاضر در عراق قرار دارد. این شهر در زمان فرمانروایی شاپور یکم شاه ساسانی مورد تجدید بنا و بازسازی قرار گرفت و به نام شاپور نامگذاری شد. در این شهر مخازن بزرگ اسلحه و موادغذائی برای سپاهیان ساسانی ایجاد گردید، بدین سبب آنجا را شهر انبار نیز می نامیدند. نام این شهر در پشت سکه های خسرو انوشیروان و خسرو پرویز و یزدگرد سوم آخرین شهریار ساسانی دیده می شود. از لحاظ سیاست جنگی ایران با روم انبار دارای اهمیت فراوان بود، گذشته از جنگ های عربی در جنگ های ایران و روم هم بارها نام آن برده شده است. در نوشته های رومی این شهر به نام پریساپور خوانده شده این لفظ شکل یونانی - رومی نام اصلی این شهر است که پیروز شاپور بوده است. با این حال بتدریج نام انبار بر آن غلبه یافته و بیشتر به این نام خوانده می شده. در مآخذ عربی هم در هر جا سخنی از این شهر رفته به همین نام انبار خوانده شده است. انبار گذشته از عمران و آبادی خود بر سر دو راه اصلی از راه های بازرگانی و نظامی دنیای قدیم قرار داشته، یکی راه زمینی که آن را از شرق به تیسفون و جادهٔ خراسان می پیوست، و از غرب به شهرهای روم و مغرب و دیگر راه آبی بود که از طریق فرات به آبراه دجله و از آنجا به خلیج فارس و دریای آزاد راه می یافت.
...
[مشاهده متن کامل]

در زمان پادشاهی شاپور یکم جنگ با رومیان همچنان ادامه یافت تا آنکه شاپور در فرات شکست سختی به رومی ها وارد ساخت به نحوی که در صحنهٔ جنگ گوردین امپراتور روم بقتل رسید. این واقعه در سال ۲۴۴ میلادی اتفاق افتاد. شهری که جنگ در نزدیکی آن به وقوع پیوست، به افتخار این پیروزی، پیروز شاپور نامیده شد. این شهر در جانب چپ فرات قرار داشت. شهر و استحکامات آن مورد تجدیدبنا و بازسازی قرار گرفت و به صورت مکانی نظامی و سوق الجیشی درآمد و دراین شهر مخازن بزرگ اسلحه و مواد غذایی برای سپاهیان ساسانی ایجاد گردید. قابل ذکر است که اعراب دست نشانده و وفادار دولت ساسانی، مانند شاهان حیره موادغذایی را که به صورت کمک سالیانه از ساسانیان می گرفتند، از این شهر دریافت می کردند. شهر انبار در حملهٔ اعراب دچار صدمات و خرابی های فراوان گردید و با پرداخت مبلغی به خالد بن ولید سردار نامی مسلمانان صلح را خواستار شد. انبار همچنان در زمان عباسیان از شهرهای بزرگ عراق محسوب می شد و در سال ۱۳۲ هجری مرکز خلافت شد و ابوالعباس عبدالله سفاح نخستین خلیفه عباسی در نزدیک آن کاخ هایی بنا کرد و آن را الهاشمیه نامید. برادرش منصور عباسی نیز مدتی در آن شهر زندگی کرد و از آنجا به بغداد که ساختمان پایتخت جدید عباسیان در آنجا شروع شده بود، منتقل شد. اهمیت شهر انبار بدان جهت بود که در سر اولین نهر بزرگی که قابل کشتی رانی بود و از فرات جدا می شد و به دجله می ریخت، واقع بود. با توسعه سریع بغداد انبار اهمیت و موقعیت خود را از دست داد و به ویرانی گرائید. حمدالله مستوفی گوید:《آن را لهراسف ( لهراسب ) کیانی ساخت جهت زندان اسیران که بخت النصر از بیت المقدس آورده بود بدین سبب انبار گویند شاپور ذوالاکتاف تجدید عمارت آن کرد و سفاح خلیفه اول بنی عباس در آنجا عمارت عالی کرد و دارالمُلک ساخت و دور باروی آن پنج هزار گام است》.

انبارانبارانبار
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/انبار_(شهر)
( خرده فروشی ) warehouse
جایی هستش که طلا وجواهر های قدیمی اونجا بوده و الان شاید شاید باز هم باشه
واژه انبار
معادل ابجد 254
تعداد حروف 5
تلفظ 'ambār
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [پهلوی: hanbār]
مختصات ( اَ ) [ په . ] ( اِ. )
آواشناسی 'anbAr
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ لغت معین
انبار و انباشتن
واژه انبار از پیوست دو بن ریشه هندواروپائی سم - sem یا باهم و بار - bar خمانند بار سنگین که رویم رفته که در هندوایرانی سمبار sambhara ودر فارسی باستان همبار و در اوستا نبز همبار و در سایکریت سمبار sambhara. آمده.
( بهر شهر کانبار بودش نهان. ببخشید بر کهتران ومهان ) فردوسی
اصلا این کلمه " اَمْنْبار " بوده است.
یعنی جایی که . . . .
ذخیره، تلنبار، گذاشته، چیده، کنار گذاشته، روی هم چیده،
انبار مکانی است که در آن چیز های مختلفی را قرار میدهند و نگهداری میکنیم
انبار ( کندو ) :[ اصطلاح زنبور داری] به شانهای طرفین کندو انبار می گویند که زنبورها شهد و گرده خود را در آن ذخیره می کنند.
انباری: نام یکی از اتاق های خانه که اهالی خانه بر آن می نهند و محلی برای نگهداری و انبار وسایل مختلف است انباری یکی از مهمترین بخش های منزل که نظم فضای اصلی منزل به شمار می رود . انباری ها همچنین محلی
...
[مشاهده متن کامل]
برای نگهداری هر وسیله ای، از تجهیزات ورزشی گرفته تا وسایل تزئینی مربوط به مناسبت ها، لباس های فصلی و لوازم بی کاربردی هستند که ارزش نوستالژیک برای ما دارند . از انباری ها بیشتر بدلیل عدم طبقه بندی و نظم دهی به خوبی استفاده نمی شود.

انبار مخصوص نگهداری غلات مانند گندم:سیلو[ فر. ]
اَنبارِه:معادل فارسی کلمات باتری و پیل فرانسوی و قوه عربی.
دپو
دپو

انبار : پیشوند"اَن" بار. جایی که بار ( هرچیزی که دارای ارزش و مقدار یا بها باشد ) در آن بصورت یکجا موجود است.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس