البته ( واژه آنا از شاوراسنی پراکریت به ارث رسیده است𑀆𑀯𑁂 ( āve ) ـنا ( - nā، پسوند کلامی ) ، که اولین عنصر آن از سانسکریت است. ـنا ( - nā، پسوند کلامی ) ، که اولین عنصر آن از سنسکریت आप् ( ap، �رسیدن� ) است. شکل کامل آیا ( āyā ) ممکن است از سنسکریت आगत ( ā́gata، �رسیده� ) مشتق شده باشد. ... [مشاهده متن کامل]
منبع. فرهنگِ سَنسکریت فارسی
البته پایین من اشتباه کردم در لغت نامه دهخدا گفت شده ترکی هست واژه آنا آناً ) آناً. [ نَن ْ ] ( ع ق ) همان درنگ. فی الفور. در یک لحظه. بیکدم. انا. [ اَ ] ( ع ضمیر ) مَن. ( ترجمان جرجانی مهذب عادل بن علی ) : ... [مشاهده متن کامل]
دانش دیگر ز نادانی ما سر برآورده عیان کانی انا. مولوی. آن انا را لعنةاﷲ در عَقِب این انا را رحمةاﷲ ای محب آن انا بی وقت گفتن لعنت است آن انا در وقت گفتن رحمت است آن انا منصور رحمت شد یقین آن انا فرعون لعنت شد ببین. مولوی. - انا الحق ؛ من حق و خدا هستم ، بزعم صوفیان دو تن دم از انا الحق زدند یکی بحق و دیگری بناحق ، آنکه از سر حقیقت انا الحق گفت حسین بن منصور حلاج بود و آنکه ناروا گفت فرعون عنود بود. ( از فرهنگ لغات و تعبیرات مثنوی ) . منصور بسبب گفتن این کلمه کشته شد. ( یادداشت مؤلف ) : آنکه او بی درد باشد ره زنست زآنکه بی دردی انا الحق گفتنست. مولوی. فرعون وار لاف انا الحق همی زنی وآنگاه قرب موسی عمرانت آرزوست. سعدی. و رجوع به انا اﷲدر همین ترکیبات و حسین حلاج و حلاج شود. - انا الدوست و انا الیار ؛ امثال این تراکیب از مخترعات متأخرین است. ( آنندراج ) : در قتلگاه عشق انا الدوست میزنم این گفتگو ز دار و رسن میشود فزون. علی خراسانی ( آنندراج ) . گل مگر لاف انا الیار بگلشن زده است بر سر دار خیال سر منصور کنم. عالی ( از آنندراج ) . - انا اﷲ ؛ من خدا هستم ، ادای بعضی از متصوفین در اشاره به وحدت وجود و اینکه خدا در تمام اجزای عالم ، جاری و ساری است : روا باشد انا اﷲ از درختی چرا نبود روا از نیکبختی. شیخ محمود شبستری. - انا انت و انت انا ؛ در اصطلاح عرفان منظور از این عبارت فناء عاشق است در معشوق بطوری که غیر از معشوق نبیند حتی خود را. ( از کتاب اللمع ص 360 از فرهنگ علوم عقلی ) . - انا بلا انا و نحن بلا نحن ؛ در اصطلاح عرفان ، مقصود از این عبارت تخلیه عبد است از افعال خود و فناء ذاتی است. ( از کتاب اللمع فی التصوف ص 360 از فرهنگ علوم عقلی ) . - انا خَیْرٌ ؛ من بهترم ، مأخوذ از آیه قرآن است که در موضوع مکالمه خدا با ابلیس هنگام آفرینش آدم نازل شده است : قال ما منعک الاتسجد اذ أمرتک قال انا خیر منه خلقتنی من نار و خلقته من طین. ( 12/7 ) . بندگی او به از سلطانیست که انا خیر دم شیطانیست. مولوی ( از فرهنگ لغات و تعبیرات مثنوی ) . - انادان ( انا دان = داننده ) ؛ آنکه مرا میداند، کنایه از عارف ربانی که میداند حقیقت واقع وجودش جز انانیت ازلی چیز دیگری نیست و این وجود ظاهری ظل و سایه ای از آن حقیقت است : رب بر مربوب کی لرزان بود کی انادان بند جسم و جان بود؟ مولوی ( از فرهنگ لغات و تعبیرات مثنوی ) . - انا و لاغیری ؛ در مقام عجب و استکبار گویند: هر یک از باد غرور دم انا و لاغیری میزدند. ( رشیدی ) . انا. [ اَ ] ( ترکی ، اِ ) مادر. ( از غیاث اللغات ) . در ترکی آذربایجانی آنا گویند. انا. [ اَ ن َ ] ( ع ضمیر ) ضمیر منفصل متکلم وحده ودر آن مؤنث و مذکر یکسان است. رجوع به اَنا شود. انا. [ اِن ْ نا ] ( ع حرف ضمیر ) مرکب از اًن َّ ( حرف مشبهة بالفعل ) نا ( ضمیرمتکلم معالغیر ) و همچنین أنّا؛ بدرستی و راستی که ما. ( از ناظم الاطباء ) . گاهی در فارسی در مورد استکبار و منیت بکار رود. ( از یادداشت مؤلف ) : آن دغلکاری و دزدیهای او وآن چو فرعونان انا انای او. مولوی. - انا اعطینا ؛ سرآغاز سوره کوثر ( سوره 108 قرآن ) که بیشتر بدان نام برده می شود. - انا انزلنا ؛ سرآغاز سوره قدر ( سوره 97 قرآن ) که بیشتر بدان نام برده میشود. - انا فتحنا ؛ سرآغاز سوره فتح ( سوره 48 قرآن ) . انا. [ اَن ْ نا ] ( اِخ ) دهی است از بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون با 150 تن سکنه. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و برنج است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7 ) . انا. [ اِن ْ نا ] ( اِخ ) شهریست در جزیره سیسیل که سابقاً کاستروژیووانی نام داشته. ( از لاروس ) . این شهر در دوران اسلامی حائز اهمیت بوده و در کتب عربی بنام قصریانه ذکر شده است. ( از قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 1046 ) . و رجوع به قصریانه در همین لغت نامه شود. انا. [ اُ ] ( اِخ ) وادیی است در نزدیکی ساحل بین صلا و مدین. ( از معجم البلدان ) . و رجوع به همین کتاب شود. انا. [ اُن ْ نا ] ( اِخ ) نام چند موضع است در عراق. ( از معجم البلدان ) .
آنا واژه ای از پارسی باستانی است که از دو کلمه ی آن و آ تشکیل شده است. آن برای اشاره استفاده میشه مثل میگیم آن انسان بزرگوار و برای احترام به جایگاه و منزلت مادر از آن استفاده میشده امروزه هم استفاده میکنیم مثلا میخاییم بگیم جایگاه شخصی بالاست میگیم آن بزرگوار
البته آنا: ( ترکی ) 1 - زن، مادر، والده، مام؛ 2 - زن سالخورده؛ 3 - اساسی، پایه؛ 4 - ( اَعلام )
البته جنسیت اسم آنا 👩 دختر آنا به انگلیسی ana 🆎 تعداد آنا ها در ایران 👶 ۸٬۵۸۳ تلفظ آنا به فارسی 📣 آنا ابجد اسم آنا 🔢 52 تلفظ آنا به انگلیسی /ānā/ 📣 ریشه اسم آنا 🌍 ترکی مورد تایید ثبت احوال ✅ تایید شده منبع.
واژه انا معادل ابجد 52 تعداد حروف 3 تلفظ 'enā ترکیب ( اسم ) [عربی: اناء، جمع: آنیَة، جمع الجمعِ اَوانِی] [قدیمی] مختصات ( من خدایم ) منبع لغت نامه دهخدا
آنا یک اشتراک لفظ بوده مانند کلمه جان در انگلیسی و فارسی و ترکی . . . . و در زبان ترکی آذری و استانبولی به معنی مادر میباشد. و آناسای به معنی احترام کننده به مادر یا خانم میباشد در مقابل آتاسای 🙏
آنا یه اسم بین المللی هست و نمیشه هر کی از جاش بلند شد بزنش به نام خودش و به بقیه بگه فاشیست در حالی که فاشیست تر از امثال شما قوم پرست ها نداریم و نیست. آنا در پارسی یعنی الهه، فرشته و نام دخترانه آناهیتا و آناهل از این این واژه ریشه میگیره ... [مشاهده متن کامل]
آنا در انگلیسی نام دخترانه است anna یا anne یا ann آنا یا آنام در ترکی به مفهوم مادر آنا در یونانی یعنی ملکه آنا در روسی یک لقب احترام آمیز برای بانوان است شمایی که اصرار داری قدمت آنا بر می گرده به تورکی، قدمت کتیبه اورخون چقدره که فکر می کنی از پارس و یونان باستان بیشتره؟ اینکه تورکی میراث خور یونان و پارسی هست که در دنیا اثبات شده
معنی آنا یعنی مادر ولی ما به مادربزرگها مون میگیم آنا معنی مقابلشم آتا یعنی پدر عموما قدیما به پدر مادر میگفتن آنا آتا الان به مادربزرگ پدربزرگ و اینکه آنا آتا نشون میده این کلمه ترکی هست ولاغیر دوست عزیزی هم خودشو زده به اون راه اخه دایه چه ربطی به انا داره یکم اخمق نباشیم فاشیست های عزیز
یکی از پرنسس های دیزنی و خواهر السا در یخ زده ( Frozen )
آنا یک اسم بین المللی هست و با توجه به منطقه خاص خودش ، معنی متفاوت خودش رو داره
درحال ؛ فوراً. فوری. برفور. علی الفور. درزمان. فی الفور. درساعت : درحال آنچه گفتنی بود بگفتم و دل وی را خوش کردم. ( تاریخ بیهقی ) . رقعه نوشتم و عذری خواستم. . . درحال سی دینار فرستاد که این را به بهای تن جامه بدهید. ( سفرنامه ناصرخسرو ) . بسیار نیکویی گفت و بنشاندش و هم درحال خلعت وزارت پوشانید. ( تاریخ برامکه ) . . . . عاقل و زیرک ، درحال استقبال کرد عثمان بن ابی العاص را. ( فارسنامه ابن البلخی ص 115 ) . و نیزه بر سینه شهرک زد و بکشت ، و درحال کفار هزیمت شدند. ( فارسنامه ابن بلخی ص 114 ) . و چون فرودآمدند تا آسایشی دهند. . . گرد لشکر بهرام پدید آمد، درحال بندویه اپرویز را گفت : جامه و ساز خویش مرا ده. ( فارسنامه ابن بلخی ص 101 ) . و للیانوس درحال جان سپرد و هزیمت در آن لشکر افتاد. ( فارسنامه ابن بلخی ص 71 ) . هرکه از خدمت کاران خدمتی شایسته به واجب بکردی ، درحال او را نواخت و انعام فرمودندی بر قدر خدمت. ( نوروزنامه ) . ... [مشاهده متن کامل]
روانه شد چو سیمین کوه درحال درافکنده بکوه ، آواز خلخال. نظامی. درحال کور شد. داوری پیش قاضی بردند. ( گلستان ) . عتاب آغاز کرد که درحال مرا بدیدی چراغ بکشتی ، بچه معنی ؟ ( گلستان ) . درحال بفرمود منادی کردند. ( مجالس سعدی ) . درازگوش خود را یافت و درحال آمد بسرور تمام. ( انیس الطالبین ص 108 ) .
آنا. . . . آناهید. . . آناهیتا. . .
آنا به تورکی یعنی مادر و مهربان آتا از آتیلا به معنای پدر
آخه زن سالخورده میشه معنی آنا ?!!!!! این معنی رو از کجاتون در آوردین واقعا!!! این معنی های من در آوردی رو می نویسیم و تبلیغ میکنین که آدم از گذاشتن اسم به این قشنگی پشیمون بشه, چون بعدا باید به همه توضیح بدی که معنی آنا, زن سالخورده نیست, متاسفم برای اطلاع رسانی غلطتون
ب ترکی مهربان دلسوز ب اسپانیایی الهه ب فارسی مادر
در استعمالات عرب و حتی در قرآن مجید می بینیم که در برخی موارد از واژه "اِنّا" و در موارد دیگر از واژه "اِنَّنا" ، همچنین گاه از واژه "اِنّی" و گاه از "اِنَّنی" استفاده می شود. در این زمینه باید گفت، "اِنّا" در اصل "اِنّنا" بوده، ترکیبی از "اِنّ" و ضمیر متکلم مع الغیر "نا"! ... [مشاهده متن کامل]
و "اِنّی" نیز در اصل "اِنَّنی" بوده، ترکیبی از اِنَّ و نون وقایه و ضمیر متکلم وحده"ی" به دلیل اجتماع سه نون، یکی از نون ها را می توان برای تخفیف حذف کرد. همان گونه که در علم ادب بیان شده، حروفی در کلام عرب وجود دارند که اگر آورده نشوند خلل و اشکالی در اصل معنا به وجود نمی آید، ولی آوردنشان در کلام سبب تأکید کلام می شود. بنابراین هرگاه متکلم احساس کند کلامش علاوه بر تأکید شدن به سبب اِنَّ نیاز به تأکید بیشتری دارد، نون را در کلامش می آورد و با لفظ "اِنَّنی" یا "اِنَّنا" با مخاطب سخن می گوید، مانند سخن موسی و هارون ( علیه السلام ) با پروردگار متعال برای رساندن و القای ترس بیش از حد از روبرو شدن با فرعون و جواب پروردگار به آنان مبنی بر تأکید بر معیت و همراهی با آنان جهت از بین بردن این ترس مفرَط در آیات: قالا رَبَّنا إِنَّنا نَخافُ أَنْ یَفْرُطَ عَلَیْنا أَوْ أَنْ یَطْغی ( طه، 45 ) . قالَ لا تَخافا إِنَّنِی مَعَکُما أَسْمَعُ وَ أَرى ( طه، 46 ) . هر گاه نیاز به تأکید مضاعف نباشد نون آورده نمی شود. بنابر این، آوردن و نیاوردن نون، دایر مدار احتیاج به تأکید مضاعف و عدم احتیاج به آن است که تشخیص مصادیق آن با توجه لوازم زمانی و مکانی بر عهده متکلم حکیم می باشد. ( برگرفته از سایت شیعه نیوز )
در عربی به معنی ( من ) است
لطفا از خودتان برای اسم ها معنی نسازید. آن کلمه آنا که در ترکی هست و معنای مادر دارد، با فشار روی کلمه ن تلفظ می شود در حالیکه این اسم بدون فشار روی ن تلفظ می شود و کاملا واژه متفاوتی است. ضمنا آقای آریا بهداروند تاریخ نسازید برای خودتان. آنا هیچ ربطی به دانا نداره. دانا صفتی است که از بن "دان" گرفته شده و دانستن مصدر آن هست. کل تاریخ ادبیات را زیر سوال بردید با این توضیحاتتان!!!! ... [مشاهده متن کامل]
هر جا کلمه "دا" دیدید سریعا به مادر لری نچسبانید.
معرفی یادسپاری به روش ساخت تصویر ذهنی ( با حافظه سپاری چندین کلمه با هم ) : در یک خانواده ی ترک، آنا ( مادر به ترکی ) و آتا ( پدر به ترکی ) و آتیه ( نام دخترشان در این قصه و به معنی آینده ) در آشپزخانه مشغول آشپزی هستند آنا می گوید، آتیه، آنی ( فورا ) یک آنیه ی ( ظرف ) آب بیار که غذامون سوخت، آتیه در آنی ( در لحظه ای ) ، آینه شمع دان بدست آنا می دهد آتا داد می زند آتیه ، آنا آنیه می خواست نه آینه، و بعد غرغر می کند که چه دختری آنا تربیت کرده است و آتیه قول می دهد که در آتی ( آینده ) بیشتر دقت کند. [البته آنیه جمع است و به معنای ظرف هاست، دقت شود. ( جمع انا ) ] ... [مشاهده متن کامل]
این داستان، که نوعی بازی با کلمات است همراه با تصور ذهنی ان می تواند یادسپاری کلماتی چون آنا، آتا، آنی، آنیه، آتیه را آسان تر و مدت ماندگاری در حافظه را از جهت تداعی داستان در ذهن بیشتر کند. برای یادسپاری بهتر توصیه هایی شده است از جمله ارتباط برقرار کردن کلمات جدید با کلمات آشنای قبلی، افزودن طنز و حالت غیر طبیعی دادن به داستان، دیدن تصویر ذهنی همراه با رنگ و صدا و حرکت و احساس وغیره؛ پیروز باشید.
یک علامت است
نام زنانه آنا در کشورهای اروپایی ، آمریکا و کشورهای روسی زبان بسیار محبوب است. در روسیه تزاری این نام اشرافی قلمداد می شد. نام آنا از هانای عبری باستان گرفته شده است - "محبت" ، "شجاعت" ، "قدرت" ... [مشاهده متن کامل]
اشکال این نام در زبانهای دیگر: آن ، آنایس ، آنت ، هانا ، آنا ، آنت ، آنیا ، آنیا ، غنا ، هانا. منبع سایت اکراینی :UNIAN. NET نویسنده:کاترینا پولاتوا
به معنی ( من ) است
آنا توی تورکی ینی مادر قدمتشم مساویو خود زبون تورکیه هم وزن آتا ینی پدر . لطفا تعصب کورو کنار بذارین و با حقایق نجنگین . تورکی بودن انا ضرری به کسی نمیزنه
انا به معنی انا است
معنی کلمه ( انا ) ) میشه ( ( من ) )
آنا یه واژه ی مهم و کلیدی تو زبون ما مردم اذربایجانه و بمعنی مادر ، مولد، پایه
معنی یه کلمه انا:یعنی من
در ترکی میشه مادر، اصل، اساس، پایه. مثلا آنا یول میشه راه اصلی، آنا یاسا میشه قانون اساسی. معنی آنالی رو هم تصحیح کنید یعنی اصیل
ریشه ترکی؟ هم دم؟ ؟؟؟؟؟؟؟ ااافرین!!! خوب معنی کردین ۱. انا از ترک قدیم تر. . . ۲. اسم در ترک ها رایج تر یا در اروپایی ها و مسیح ها انا. . اناهیتا. . گویشی از الا . . که میشود مادر بالا . .
آنا یعنی مادر یعنی همه کس ادم
( انا ) در زبان عربی یعنی ( من ) شناسهء فعل انا ( ت ) به همراه ( ضمه ) است .
انا به معنی ( من ) است
انا به معنی یه ( من ) است
آنا دختر پادشاه آرندل و خواهر السا در فروزن است
آنا در ترکی یعنی مادر، اساس، پایه، اصلی
آنا به معنی الهه عشق و مهربانی و زیبایی است و ریشه ترکی دارد که فارسی آن مادر است
به معنی فرشته ، الهه
آنا به معنی الهه ، فرشته
Do not imagine the fog of moldy foxes روباه پیر کپک زده خیالاتی نشو
انا اسم ترکی هست انا یعنی مادر مهربان
آنا اسم دخترمه. به معنی مادر وتنهاکسی مینواند برایت تک باشد. مهربان . دلسوز. . . .
آنا به کردی یعنی عزیز
فعلا _قریبا _بزودی _حتما _لزوما _عنقریب از نظر من این معنی خارجیش بهتره
آنا، به معنی مادر. اسم دخترفرویدبنیانگذارروانشناسی، دومین اسم پرطرفدارایتالیا، هم وزن اسم پسرانه یونا
آنا یعنی مادر و مادر یعنی تک ترین کسی که توی زندگیته وتو به بودنش خیلی احتیاج داری
دانا ، زیبا
مادر. به زبان ترکی به معنی مادر است. مادر یعنی دنیای مهربانی و خوش قلبی ( رئوفانه ، مهربانه، مهر آمیز ، با محبت ، سرشتی از حس مادرانه بی نظیر )
انا به معنای مادر
کوزه ، سبو ، ظرف نوشیدن آب
آنا ریشه ی کلمه دانا*دآنا*است دا::نام مادر در زبان لری دالکه ::در زبان کردی دایه::رایج در بین پارسیان قبل از ورود مغول ها و گورکانیان اسم *آنا* در ایران وجود داشته . . حتی اعراب بادیه نشین ... [مشاهده متن کامل]
نام* دایه* را بر مادر نگهدارنده کودکان خود گذاشتند دایه::دانایه. دانآیه. مادر آگاه منطقه شبه جزیره عربستان تا زمان ساسانیان جزئی از خاک ایران بودند آنها به مادران خود* ام* می گفتند. . ولی به کسی که کودک را نزد او می گذاشتند و بزرگش می کرد *** دایه** می گفتند آریایی های ساکن در ایران هم اکنون از کلمه * دا *استفاده می کنند آنا ریشه کلمه دانا است دانا::دا دا::دانا. آنا. مادر. دانایی. دآنا. دا:::نام مادر در زبان لر ی دالکه::نام مادر در زبان کردی آنا به معنی ایز د. خدا. الهه. مادر آناهیتا:::ایزد باران و آب. الهه باران. مادر باران آناهیتا::آناهیدا به معنی باروری و خرد سیاره ناهید این اسم در زمان هخامنشیان و ساسانیان مقدس بوده و در کتاب اوستا از آن یاد شده این اسم کاملا آریایی است آریایی مادر را ایزد و خدای روی زمین می دانستند و آن را آنا نامیدند ******