بررسی ساختار این واژه: امیدوار=امید - وار وار پسوندی است که دو کار می کند: همانند امیدوار و سوگوار، واژه ای می سازد که در سان ( حالت ) واژه پیش از "وار" است. همانند برزگوار و دیوانه وار، وار در آنها برابر واژه "سان، گون" است و می توان به جای واژه وار سان یا گون گذاشت و برابر آن واژه را بدست آورد. ... [مشاهده متن کامل]
پس امیدوار می شود کسی که در سان ( حالت، چگونگی ) امید است، یا کسی که دارای امید است. امیدوار هستم که این چیزهایی که گفتم، درست باشند، چون برای آنها هیچ کتاب سرشناسی ندارم و همینجوری با نگاه به چندواژه دیدگاه گذاشتم!
مرجو [ م َ ج ُوو ]
پسوند ( وار ) و ( واره ) پسوندهای پارسی می باشند. پسوند ( وار ) از کارواژه ( واردَن ) می باشد چنانکه در واژگانی همچون اُستوار ، اوزواردن یا هزواردن و پَرواردن ( پَروردن ) نیز این کارواژه بکار می رفته است، این واژگان در زبانهای پارسی میانه نیز بکار می رفته اند. ... [مشاهده متن کامل]
بررسی واژگان اوزواردن یا هزواردن و پَروراردن: اوز. واردن = ( اوز، آز، هز، اُس همه اینها پیشوند کارواژه به معنای ( بیرونی، از بیرون ) هستند، چنانکه در زبان آلمانی هم پیشوند کارواژه ( aus اَاُس ) را به همین معنا داریم. اُستوار :اُست. وار ( اُست که در واژگانی همچون ( ایست، اُست ) در ایستادن، استخوان، اُستوانیدن. . . دیده می شود، به معنای ثابت و قائم بودن می باشد، افزون بر اینکه معنای پیشوند پیشین را نیز در خود دارد. ) پَرورادن ( پَروردن ) :پَر. واردن= ( پَر که در واژگانی همچون پرستیدن، پرستش و. . . دیده می شود، یک پیشوند کارواژه است. ) افزون بر اینکه خود ( وار ) گفته شده از سوی کاربر بالا خود نیز از کارواژه داشتن ( داریدن ) گرفته شده است.
مرجو. . . .
مرتجی. . . .
مایل
مرتجی
امیدوار : نام پسر خواستان دیلمی از سرداران مازیار بود. ( مازیار : آخرین فرمانروای کارنوندیان، از حکام طبرستان، رهبر خیزش علیه چیرگی اعراب و از جمله سلطه خلافت بنی عباس بر ایران و همچنین یک ملی گرا بود. )