He designed his first building, an idea that combines/ blends/ merges/ mingles beauty and function perfectly
آمیختن - آمیز - آمیغ
به معنای اختلاط و نزدیک شدن به هم - همانند زن و شوهری که به مهر به هم نزدیک میشوند و از آنها بچه تولید میشود
ریشه این لغت به ( ( میترا یا میتر یا میثر یا مهر ) ) برمیگردد
... [مشاهده متن کامل]
که خدای مهر و محبت است و به بندگانش نزدیک میشود و محبت میورزد. به گونه ای که انگار با بندگانش در آمیخته است
واکه ( الف ) در گذشته بر سر بسیاری کلمات می آمد
آ میتر - آمیته - آمیخته - آمیختن
واژگان mixو make از همین ریشه هستند
واژه آمیختن
معادل ابجد 1101
تعداد حروف 6
تلفظ 'āmixtan
ترکیب ( مصدر متعدی ) [پهلوی: āmēxtan] ‹آمیزیدن، آمیغدن، آمیغیدن›
مختصات ( تَ ) [ په . ] ( مص م . )
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی هوشیار
( آمیختن، آمیز، آمیغ، آمیزه ) همریشه هستند
واژگانی پارسی هستند.
در ریخت آریایی:
اوستایی: MINASHTI
پهلوی: AMIC, AMEXTAN
سانسکریت: MICRA
واژگان دیگر زبانهای هند و اروپایی که از این واژگان پارسی ریشه دارند ( مشاهده در تصویر پایین ) .
... [مشاهده متن کامل]
پَسگشت ( =مرجع ) :برگه 71 - 72 از نبیگِ ( فرهنگ ریشه هایِ هند و اروپاییِ زبان پارسی ) .
فروکاستنِ کارواژه "آمیختَن":
1 - پیشوندِ ( آ )
2 - میختَن ( با بُن کنونیِ "میز" ) که با واژگانِ mix و mischen ( آلمانی ) از یک ریشه می باشد.
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
... [مشاهده متن کامل]
می توان کارواژه "میختَن" را با پیشوندهایِ دیگر مانندِ اَن، هم، در، اندر و. . . بکار گرفت و نوکارواژه هایِ بیشتری را ساخت.
عجین کردن . [ ع َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) خمیر کردن . آمیختن : دجله خوناب است زین پس گر نهد سر در نشیب خاک نخلستان بطحا را کند از خون عجین . سعدی .
ادغام
در هم کردن
آمیختن:
دکتر کزازی در مورد واژه ی " آمیختن" می نویسد : ( ( آمیختن در پهلوی در ریخت آمختن amēxtan ؛ بکار می رفته است . ستاگ این واژه با mixte در فرانسوی ، mixto در اسپانیایی ، و mix در انگلیسی سنجیدنی است. ) )
... [مشاهده متن کامل]
( ( برون کرد مغز سر گوسفند
بیامیخت با مغز آن ارجمند ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 289. )
در زبان آذری " قاتماخ ( آمیختن ) و قاتیشیق ( آمیخته ) بنابراین واژه ی قاتیق ( ماست ) به معنی چیزی در آمیخته و مخلوط شده می باشد از آن گرفته شده به فارسی رفته شده قاتوق که به معنی خورشت می باشد که در باقالی قاتق دیده می شود .
در کار تجارت کلمه � آمیختن� با او معنی شریک شدن و در کار رنگ امیزی }� در امیختن رنگها � یعنی با هم محلوط شدن و یکی شدن.
ترکیب
مخلوط شدن، درهم شدن، همخوابگی
یکی شدن
مخلوط شدن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)