داشتمان:امکانات.
توانبود Tav�nbud
توان - امکان دارد: می تواند
تواند بود ( بیهقی )
ممکن، چیزی که هم میشه بشه هم میشه نشه
فرصت
شایدمندی
در پهلوی داریم:
شایِن = ممکن
بن خان: فرهنگ پهلوی به فارسی، استاد فره وشی
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
بنابراین می توان داشت:
شاینا = امکان
( همچون ژرفا از ژرف، درازا از دراز، پهنا از پهن و . . . )
یارایی
دورنما، چشم انداز
دو آمیخته واژه ی �دورنما� و �چشم انداز� را می توان در بسیاری باره ها بجای واژه ی از ریشه عربی �امکان� نشاند و بکار برد؛ نمونه ها:
. . . چنین دورنمایی ( امکانی ) از هستی برخوردار است.
... [مشاهده متن کامل]
با روند کنونی، این چشم انداز ( امکان ) که به میهن مان دست درازی شود، نیرومندتر می شود.
توانایی
جناب کزازی این واژگان را آورده:
امکان: توانایی، شایش،
امکان پذیر: شدنی،
امکان دارد: شایسته است، شاید، جادارد
واژه ( توان ) هم در بسیاری گزاره ها سودمند است.
باسپاس
این واژه مثل هفتاد درصد واژه گان دیگر عربی ایرانی است:
امکان سنجی=feasibility=آیان سنجی
واژه عربی امکان دو معنا دارد که یکی آماده فراهم مهیا و دیگری شایددار مگر دار اگرمند است. امکان اولی از روی واژه مگان به معنای فراهمیدگان مهیاشدگان و امکان دومی باب افعال از واژه پهلویک ممکن=میمکینت است.
بخت، شایستگی
یارای
این واژه تازى ( اربى ) است و میتوان بجاى آن از این جایگزین هاى پارسى بهره جست شایش Shayesh ( پهلوى: شاییشْنْ : احتمال ، امکان ، شایدى بودن ) ، شایستار Shayestar ( پهلوى: احتمال ، امکان ، قابلیت ) ، بَویدیهْ Bavidih ( پهلوى: احتمال ، امکان ) ، شایِتیهْ Shayetih
... [مشاهده متن کامل]
( احتمال ، امکان ) ، پیواب Pivab - غنیاتQaniat - لگینLegin - شیمانهShimaneh - لوانیگLevanig ( کردى: احتمال، امکان )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)