امن

/~amn/

    safe
    secure
    [rare.] security
    [adj. infml.] secure
    pesceful

فارسی به انگلیسی

امن و امان
sure, safe, safety

امن و امان بودن
security

مترادف ها

assured (صفت)
جسور، مسلم، مغرور، مطمئن، امن، بیمه شده، خاطر جمع

safe (صفت)
صحیح، مطمئن، امن، بی خطر، محفوظ، محفوظ از خطر، ایمن، اطمینان بخش، صدمه نخورده

secure (صفت)
محکم، مطمئن، امن، بی خطر، استوار، محفوظ، ایمن، در امان

پیشنهاد کاربران

آمِن، اَمن: ۱. درپناه، بەزنهار، بازنهار ۲. بیباک، بیترس، نترس، بیبیم
آمَن: استوارتر
بی هراس
بی ترس
بی بیم
اَبیم ( اَ پیشوند منفی ساز در فارسی است. مانند اَنیرانی ( غیر ایرانی ) ، امرداد ( بی مرگ )
بی خطر
کلمه ( امن ) به معنای اطمینان قلب نسبت به سلامت است ، گفته می شود: ( امنه یامنه امنا ) .
آسایا
ایمان آورد
ایمان اورد
آرام
واژه ی آرامش که در بالا همتراز واژه ی از ریشه عربی �امن� آمده به آرش �امنیت� از همان ریشه است.
امن : بی خطر
امنیت : خطر زدایی ، خطر کشی
سازمان های امنیتی : سازمان های خطر کش
ناامنی : خطرناک ، پرخطر
ناگفته نماند که واژه خطر ، ایرانی است و به عربی راه یافته است
امن = رام/رامند [رام = آرام/ آرامش - - رامند = رام مند = رام مند = رامند]
امنیت = رامندی
رامند/ رامندی = امن/ امنیت/راحت/ آسودگی/ آرامش
آرام
Safe means not dangerous
( باکسرمیم ) در امان - مومن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس