economize, save, to be thrifty
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
خودداری، مدارا، طاقت، تحمل، شکیبایی، امساک
خست، صرفه جویی، امساک، کم خرجی، خسیسی
محجوبیت، عفت، تواضع، فروتنی، امساک، شکسته نفسی، حیا، حجب، ازرم
پیشنهاد کاربران
معنای متفاوتی دارد اما رایج ترین معنی آن نگه داشتن است. امساک از ریشه مسک است که ریشه در زبان مازندرانی و پهلوی ساسانی دارد.
مسک تلی ( به مازندرانی ) : خاری که به بدن انسان می چسبید و خود را به آن نگه می دارد و به سختی جدا می شود.
... [مشاهده متن کامل]
مَس ـِک ( پسوند تصغیر ) :نگه دارنده کوچک
خود واژه مَس از ماس بن مضارع فعل ماسیدن گرفته شده که ریشه ای فارسی دارد.
مسک تلی ( به مازندرانی ) : خاری که به بدن انسان می چسبید و خود را به آن نگه می دارد و به سختی جدا می شود.
... [مشاهده متن کامل]
مَس ـِک ( پسوند تصغیر ) :نگه دارنده کوچک
خود واژه مَس از ماس بن مضارع فعل ماسیدن گرفته شده که ریشه ای فارسی دارد.
درجملات مختلف معناهای متفاوتی دارد. درمعنی بازایستادن وبازداشتن هم کاربرددارد. به عنوان مثال در جمله زیر با کلمه بعد ازخود معنای خشکسالی می دهد.
درولایتی ازولایات پیلان، اِمساک باران ها اتفاق افتاد. ( کلیله ودمنه ) .
درولایتی ازولایات پیلان، اِمساک باران ها اتفاق افتاد. ( کلیله ودمنه ) .
خودداری در خوردن خوراک
پرهیز
چنگ زدن
پرهیز
چنگ زدن
صرفه جویی
امساک از مصارف غیرضرور = صرفه جویی از مصارف غیرضرور
امساک از مصارف غیرضرور = صرفه جویی از مصارف غیرضرور
صرفه جویی
مثال: در دوره گذار کشورهای اروپایی به امساک و انباشت سرمایه توجه میشد. ( امشاک و انباشت = صرفه جویی و انباشت )
مثال: در دوره گذار کشورهای اروپایی به امساک و انباشت سرمایه توجه میشد. ( امشاک و انباشت = صرفه جویی و انباشت )
در هر کلمه ای که اضافه بهش بشه فرق دارد مثلا امساک برای نماز مثلا ۵ دقیقه قبل از اذان صبح یا ظهر یا شب مخصوصا ماه رمضان که ۵ دقیقه قبل از اذان ب ای دست کشیدن از خوردنو میگن امساک
امساک=نگه داشتن دست کشیدن
امساک=نگه داشتن دست کشیدن
ده دقیقه قبل از اذان صبح
معنای کلمه ی امساک با توجه به اضافه شدنش به چیزی، می تواند متفاوت باشد. برای مثال، امساک از آن چه روزه را باطل می کند به معنای خودداری از آنهاست و امساک صید ( شکار ) یا انسان به معنای گرفتن و نگهداشتن آن میباشد.
بی عدالتی - کم خواهی - قانع بودن - مانع یا توصیه کننده انجام عمل یاصفت یارفتار و اخلاق خاصی شدن ( برای توضیح:در انسان ها وجوامع انسانی میشود هم اینگونه معنی کرد که مانع از عمل وکار وصفت ورفتاری شدن مثلاً، نخوردن، حسادت و. . . ؛هم می شود گفت به عمل یا کار یا صفتی تشویق
... [مشاهده متن کامل]
کردن مثلاًمودب، باشعور، افتاده وسربزیر بودن و. . . )
... [مشاهده متن کامل]
کردن مثلاًمودب، باشعور، افتاده وسربزیر بودن و. . . )