dictate
فارسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
اَمر وَ نَهی:
١. ( دین ) واداشتن و بازداشتن
٢. دستور، فرمان
٣. سرکردەگری، سرپرستگری، آقابالاسری
١. ( دین ) واداشتن و بازداشتن
٢. دستور، فرمان
٣. سرکردەگری، سرپرستگری، آقابالاسری
سلیم
لذکره هم السجود: ستایش و پیشانی به خاک نهادن ویژه یا شایسته اوست. یک جمله دعایی ست و بیشتر شیعیان اسماعیلی برای امامان خودشان بکار می برند.
لذکره هم السجود: ستایش و پیشانی به خاک نهادن ویژه یا شایسته اوست. یک جمله دعایی ست و بیشتر شیعیان اسماعیلی برای امامان خودشان بکار می برند.
سلیم
امر و نهی: دستور و پیشگیری
امر و نهی: دستور و پیشگیری
کن مکن. [ ک ُ م َ ک ُ ] ( اِ مرکب ) ( مأخوذ از صیغه امر و نهی ) امر و نهی. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) . امر ونهی که حکومت عبارت از آن است. ( غیاث ) :
دین چو به دنیا نتوانی خرید
کن مکن دیو نباید شنید.
... [مشاهده متن کامل]
نظامی.
کش مکش جور در اعضا هنوز
کن مکن عدل نه پیدا هنوز.
نظامی.
و رجوع به لاتفعل در همین لغت نامه شود.
|| ( ص مرکب ) مردم مترددخاطر. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) . کسی که در امور مردد باشد. ( فرهنگ فارسی معین ) . || پادشاه و صاحب حکم. ( برهان ) . پادشاه و صاحب حکومت. ( آنندراج ) . پادشاه دارای حکم. ( ناظم الاطباء ) . صاحب حکم نافذ. ( فرهنگ فارسی معین ) .
دین چو به دنیا نتوانی خرید
کن مکن دیو نباید شنید.
... [مشاهده متن کامل]
نظامی.
کش مکش جور در اعضا هنوز
کن مکن عدل نه پیدا هنوز.
نظامی.
و رجوع به لاتفعل در همین لغت نامه شود.
|| ( ص مرکب ) مردم مترددخاطر. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) . کسی که در امور مردد باشد. ( فرهنگ فارسی معین ) . || پادشاه و صاحب حکم. ( برهان ) . پادشاه و صاحب حکومت. ( آنندراج ) . پادشاه دارای حکم. ( ناظم الاطباء ) . صاحب حکم نافذ. ( فرهنگ فارسی معین ) .
بکن و نکن عقیده نظر
فرمان دادن ومنع کردن
ها و نه کردن
باید و نباید کردن
رئیس گری کردن
باید و نباید کردن
رئیس گری کردن