امداد

/~emdAd/

    relay
    assist
    assistance
    help
    reinforcement
    relief

فارسی به انگلیسی

امداد کردن
help, to assist, to help

مترادف ها

help (اسم)
کمک، یاری، مساعدت، پایمردی، نوکر، مزدور، امداد

پیشنهاد کاربران

Relief
امداد به معنی کمک رساندن است ، راغب در کتاب مفردات می گوید : کلمه امداد غالبا در مورد کمکهای مفید و مؤثر به کار برده می شود و کلمه مد در موارد مکروه و ناپسند . ( تفسیر نمونه )
کلمه ( امداد ) که فعل ( یمد ) از آن مشتق است از مصدر ثلاثی مجرد ( میم _ دال - دال ) گرفته شده ، که به معنای رساندن مدد بنحو اتصال است . ( تفسیر المیزان )
...
[مشاهده متن کامل]

کمک رسانی ( در کنار برابرهای خوب یاد شده در بالا ) ؛ نمونه:
�کارگروه کمک رسانی جهانی� ( بجای �کمیته امدادبین المللی� )
در زبان لری بختیاری به معنی
فریاد. دوباره فریاد بزن. هم فریاد
ام داد زیدم هش کی به
دادوم
نرسی::دوباره فریاد زدم
هیچ کس به کمکم نرسید *کمک نرساند*
Am dad

بپرس