امد

/~Amad/

    auspice
    came
    luck

فارسی به انگلیسی

امد و رفت
traffic, frequentation

امد و رفت کردن
to come and go, to ply to and fro, to traffic

امد و شد
traffic

امد و شد کردن
ply

امد و نیامد
augur, portent

امد و نیامد چیزی را تعیین کردن
augur

امد و نیامد داشتن
portend

امد و نیامددار
venturesome

امد کردن
to bring good luck

مترادف ها

came (فعل)
امد، گذشته فعل امدن

پیشنهاد کاربران

امد به جایی گفته می شود که آب بر روی زمین به وفور پخش شده وایستاده باشد شهر امدیه ایران که الان ان را ا میدیه می گویند از این ریشه است
شهر امد در ترکیه هم با این اسم هو ریشه است امدان که نام اصلی ( همدان ) است از این ریشه می باشد
واژه آمد
معادل ابجد 45
تعداد حروف 3
تلفظ 'āmad
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر )
مختصات ( مَ ) ( مص مر. )
آواشناسی 'Amad
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع
فرهنگ فارسی عمید
...
[مشاهده متن کامل]

واژه آمد از ریشه ی آمدن پارسی است.
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
واژه آمدن
معادل ابجد 95
تعداد حروف 4
تلفظ 'āmadan
ترکیب ( مصدر لازم ) [پهلوی: āmatan، مقابل رفتن]
مختصات ( مَ دَ ) [ په . ] ( مص ل . )
منبع فرهنگ فارسی معین

اشاره به قسمتی از زمان دارد.
آمد: [عامیانه، اصطلاح] فرخندگی، خوش قدمی.
أَمَدُ:امد در لغت به معنی زمان محدود است ، و تفاوت آن با ابد این است که ابد ، زمان نامحدود را می گوید ، و غالبا امد توجه به انتهاى زمانی و سررسید مدت .
مهلت داد

بپرس