امد

/~Amad/

    auspice
    came
    luck

فارسی به انگلیسی

امد و رفت
traffic, frequentation

امد و رفت کردن
to come and go, to ply to and fro, to traffic

امد و شد
traffic

امد و شد کردن
ply

امد و نیامد
augur, portent

امد و نیامد چیزی را تعیین کردن
augur

امد و نیامد داشتن
portend

امد و نیامددار
venturesome

امد کردن
to bring good luck

مترادف ها

came (فعل)
امد، گذشته فعل امدن

پیشنهاد کاربران

آمد ؛ این کلیدواژه از اون دست کلماتی است که در مکالمات از خاطب صادر می شود و یک کلمه ی تک ریشه ای می باشد و ریشه ی این کلمه آم می باشد.
در قانون ایجاد کلمات حرف ( آ ) قابل تبدیل به حرف ( ه ) می باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

بر همین مبنا فعل آمدن عمل به هم آمدن و به هم رسیدن را در پی دارد.
یعنی کلمه ی آمدن به لحاظ ریشه ای مرتبط با کلماتی مثل حومه و هوم و هامان و هامانه و همیان می باشد.
کلمه ی حومه به مکان هایی اطلاق می شود که با همدیگر در یک مکان قرار داشته باشند.
کلمه ی هوم یا home که به معنی خانه ترجمه و برگردان شده است به مکانی که افراد به گرد هم می آیند دارای بار مفهومی می باشد.
کلمه ی همیان به فضایی میان دار که در اون بشود چیزی را به هم آورد.
با این مدل تفسیر حمد خدا را به جا آوردن یعنی عملی که خدا و بنده به سمت همدیگر نزدیک بشوند و به هم بیایند

امد به جایی گفته می شود که آب بر روی زمین به وفور پخش شده وایستاده باشد شهر امدیه ایران که الان ان را ا میدیه می گویند از این ریشه است
شهر امد در ترکیه هم با این اسم هو ریشه است امدان که نام اصلی ( همدان ) است از این ریشه می باشد
واژه آمد
معادل ابجد 45
تعداد حروف 3
تلفظ 'āmad
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر )
مختصات ( مَ ) ( مص مر. )
آواشناسی 'Amad
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع
فرهنگ فارسی عمید
...
[مشاهده متن کامل]

واژه آمد از ریشه ی آمدن پارسی است.
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
واژه آمدن
معادل ابجد 95
تعداد حروف 4
تلفظ 'āmadan
ترکیب ( مصدر لازم ) [پهلوی: āmatan، مقابل رفتن]
مختصات ( مَ دَ ) [ په . ] ( مص ل . )
منبع فرهنگ فارسی معین

اشاره به قسمتی از زمان دارد.
آمد: [عامیانه، اصطلاح] فرخندگی، خوش قدمی.
أَمَدُ:امد در لغت به معنی زمان محدود است ، و تفاوت آن با ابد این است که ابد ، زمان نامحدود را می گوید ، و غالبا امد توجه به انتهاى زمانی و سررسید مدت .
مهلت داد