امتناع

/~emtenA~/

    abstention
    disagreement
    rebuff
    refusal
    repulse

فارسی به انگلیسی

امتناع ورزیدن
balk

امتناع کردن
abstain, refuse, withhold, to abstain

امتناع کننده
abstainer

مترادف ها

refusal (اسم)
رد، امتناع، روگردانی، سر پیچی، استنکاف، اباء

balk (اسم)
مرز، مانع، زمین شخم نشده، مایهء لغزش، امتناع، روگردانی، محظور

baulk (اسم)
امتناع، روگردانی

پیشنهاد کاربران

امتناع: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
خودداری، پرهیز ( دری )
اپارد apārod ( پهلوی: aparod )
خودبازداشت
🇮🇷 همتای پارسی: خودبازداری 🇮🇷
یا خودبازداشت
ـسروا
ازسرخودواکردن
خوداری کردن. استنکاف
خوداری
واسَرنگیدن هم چمِ امتناع کردن میدهد
نپذیرفتن
سرپیچی
کناره جستن از . . . . . . . . . . . . .
مخالفت کردن
دوری، اجتناب، خودداری
درمنطق ب معنی محال بودن
وتو
امتناع به معنای خود داری کردن پرهیز کردن از چیزی یا از کاری محظور بودن
خودداری ، پیشگیری
خودداری
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس