امتزاج

/~emtezAj/

    being mixed
    mixture
    compatibility
    mixfure
    [fig.] compatibility

مترادف ها

synthesis (اسم)
بهم پیوستگی، ترکیب، امتزاج، هم گذاری، اختلاط، تلفیق، پیوند، صنع

merger (اسم)
ادغام، امتزاج، ممزوج کننده، یکی شدن دو یا چند شرکت

fusion (اسم)
ادغام، امتزاج، امیزش، گداختگی، ذوب، ترکیب و امتزاج، ائتلاف یک شرکت با شرکت دیگر

amalgamation (اسم)
ملقمه، امتزاج، امیزش، امیختگی

intermixture (اسم)
امتزاج، اختلاط

پیشنهاد کاربران

درآمیختگی
وقتی دو عنصر را با یکدیگر ترکیب کنیم و قادر نباشیم مجدد از یکدیگر جدا کنیم می گویم امتزاج رخ داده. آمیختن و یکی شدن با یک بخش دیگر بدون بازگشت به قبل از .
بهم آمیختگی
درهم شدن
مصدر باب افتعال به معنی آمیخته شدن میباشد . و در اصطلاح، امتزاج را به معنی مخلوط شدن بدون اراده مالکین در نظر میگیرند . مانند اینکه یک دزد از دو نفر گندم سرقت کرده و در یک جا جمع کند . در اینجا مالکین در مخلوط شدن گندم اراده ای نداشته اند . اما با هم شریک شده اند .
آمیخته شدن، آمیختگی، آمیزش.

بپرس