range
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
دراز کردن، بتاخیر انداختن، طولانی کردن، طول دادن، امتداد دادن، امتداد یافتن، بطول انجامیدن، ممتد کردن
دراز کردن، بتاخیر انداختن، طولانی کردن، امتداد دادن، امتداد یافتن، بطول انجامیدن
پیشنهاد کاربران
بدرازا کشیده شدن
نمونه از نوشتاری در دست کار:
آنچه بر سر نخستین کشور زحمتکشان آمد و به فروپاشی آن انجامید، پیامد چنین بلبشو و آشوبی است که تا امروز بدرازا کشیده شده [امتداد یافته] است.
نمونه از نوشتاری در دست کار:
آنچه بر سر نخستین کشور زحمتکشان آمد و به فروپاشی آن انجامید، پیامد چنین بلبشو و آشوبی است که تا امروز بدرازا کشیده شده [امتداد یافته] است.