امتداد. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ، اِ مص ) دراز و کشیده شدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از متن اللغة ) . || مد و کشش. ( ناظم الاطباء ) . کشیدگی. ( فرهنگ فارسی معین ) . درازی. ( غیاث اللغات ) ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ فارسی معین ) . طول. ( ناظم الاطباء ) : درودی که امداد آن بر امتداد روزگار متصل باشد. ( کلیله و دمنه ) . مگر از طول ایام و امتداد مقام بستوه آیند و از آن مقاتلت و منازلت روی بتابند. ( ترجمه تاریخ یمینی ) . مسافت مقصد امتدادی داشت. ( ترجمه تاریخ یمینی ) . مدتها منتظر مددبود تا بعد از امتداد ایام پسر بکتکین حاجب را با ششصد سوار ترک بدو فرستادند. ( ترجمه تاریخ یمینی ) .
... [مشاهده متن کامل]
- امتداد حیات ؛ درازی زندگانی و مدت عمر. ( ناظم الاطباء ) .
- امتداد زمان ؛ طول زمان و مدت زمان. ( ناظم الاطباء ) .
|| درنگی و تأخیر. ( ناظم الاطباء ) . || بسیار شدن آب. ( از تاج المصادر بیهقی ) . برآمدن و دمیدن روز. ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ) . || در اصطلاح حکماء بر صورت جسمی اطلاق گردد. چنانکه لفظ ممتد نیز بر صورت جسمی گفته میشود. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ) . || در اصطلاح فیزیک در مبحث نیرو خطی را گویند که حامل بر آن قرار دارد. ( از فرهنگ فارسی معین ) . ج ، امتدادات.
منبع. لغت نامه دهخدا
امتداد: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
راستا rāstā ( دری )
دریژه driže ( کردی )
رفتن
کششی
دامنه . . . . . راستا . . . . .
دراضی و راستا و کشش
راستا، درازی، طول، کشیدگی
کِشاکِش
ارتباط
کشش
متصل
راستا
کران
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)