امت

/~ommat/

    nation or people
    nation
    body of believers

مترادف ها

nation (اسم)
طایفه، کشور، خلق، ملت، امت، قوم

پیشنهاد کاربران

اُمَّت ؛ تجمیع همه ی ملل باهم می شود امت.
رابطه ی امت و ملت رابطه ی مادر فرزندی است.
ملت ؛ مَلَاء اِملا مُلاع مالامال تلاطم ملات لت لاتین پاتیل
حرف اصلی در کلمه ی ملت حرف ( ل ) می باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

حرف ( ل ) در ساختمان کلمات نماد پر بودن و جریان دار بودن چیزی می باشد.
ملت ؛ یعنی مالامال بودن و تلاطم قسمتی یا بخشی از امت در یک سرزمین مشخص.
ملت به مانند فرزندی مستقل از یک خانواده ی بزرگتر به نام امت است. یعنی مستقل هست ولی جدا نیست بلکه در ارتباط با دیگر ملل به نام امت است.
کلمه ی امت نیز از اُم به معنی مادر ایجاد شده است
و فلسفه ی وجودی کلمه ی اُم نیز مرتبط با مفهوم کلمه ی امان و امنیت است. رابطه ی امت و ملت رابطه ی مادر فرزندی است.

تفاوت أُمّت با مِلّت:
ادامه توضیحات قبلی. . .
هنوز این دو مفهوم برای اساتید ودانشگاه وقانون ومقنِّنین ومسئولین کشور ومحققین و حتی کشورهای عربی؛ شفاف وواضح نیست:
ملت: جمع از افراد اعم از قوم خاص یا نژاد خاص یا هویت خاص یا دین خاص یا زبان وتاریخ خاص . . . در یک محدوده مکانی وزمانی مُعیّن وخاص . . . تابع قانون مشترک خاص باإجبار یا باإختیار . . هستند.
...
[مشاهده متن کامل]

واز منافع این زمین وحاکمیت مشترک بهره میبرند. ودفاع میکنند.
ملّت جمهورى اسلامی ایران.
ملت فیدرال امریکا
ملت اوروپا
. . .
أُمّت: افرادی طوعاً لیس کرهاً ( عقیدتی ) باآرمان ها وشعارات وعقائد ومناسک و. . . عَلم قد میکنند وتا به اهداف اخلاقی خاص برسند وجان میدهند.
أمة إبراهیم ( آرمان ها وشعارات دین إسلام )
امه اسرائیل ( اهداف قوم یهود جعلی )
. . .
باین خاطر ملت گرائی ها فدای امه خاص نمیشن چون ترجیح منافع مادی ملت خودشان بر آرمان ها دست نیافتنی یا ناملموس اخلاقی وعقائدی نمیشوند.
افراد پیروی امه اسلامی؛ اهداف وآرمان های اسلام محمدی را در اولویتی دارند وهمه چیز را ( زمین وآسمان ) فدای این امه میدهند بدون شرط وقید وباتمام رضایت.
در تاریخ فقط در مدینه مکرمه امه اسلام را تشکیل شد وتکرار نشد تا . . .

اُمَت:از یک مادر . مادراشان یکی است. شاید از باب آسانش و تسهیل باشد. زیرا نمی توان اَبَت را آسان گفت و یا اُبُوَت گفت پس به آسانی اُمَت گفته می شود.
امت. [ اَ ] ( ع مص ) اندازه کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) . اندازه گرفتن. تقدیر. ( از اقرب الموارد ) ( از لسان العرب ) . || قصد کردن چیزی را. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) . || ( اِ ) بلندی. ( ترجمان علامه ترتیب عادل ) ( نصاب الصبیان ) . جای بلند و پشته های خرد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( لسان العرب ) . || نشیب و فراز در چیزی. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) . پستی و بلندی و اختلاف در چیزی. ( از لسان العرب ) . و ازآن است قول خداوند: لاتری فیها عوجاً و لا امتاً. ( قرآن 107/20 ) یعنی در آن کجی و پستی و بلندی نمی بینی. ( از لسان العرب ) ( از منتهی الارب ) . || ضعف و سستی. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( از لسان العرب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) . ج ، اِمات و اُموت ( اقرب الموارد ) . || طریقه نیکو. ( منتهی الارب ) ( از لسان العرب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) . || کجی و عیب که در دهن یا پارچه یا سنگ باشد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) . عیبی که در دهان و جامه و سنگ باشد. ( از لسان العرب ) . عیبی که دردهان باشد. ( از اقرب الموارد ) . || اختلاف مکانی در نرمی و تنگی بعضی و درشتی و صلابت بعضی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) . || شک. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( لسان العرب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) . و از آن است : اِن اﷲ حرم الخمر فلا امت فیها؛ یعنی ؛ همانا خداوند حرام کرد شراب را پس شکی در آن نیست. ( از اقرب الموارد ) ( از لسان العرب ) .
...
[مشاهده متن کامل]

امت. [ اُم ْ م َ ] ( ع اِ ) جماعتی که بسوی ایشان پیغمبری آمده باشد. ( از منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) . گروهی که به پیغمبری ایمان آورده اند. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ) . پیروان انبیاء. ( غیاث اللغات ) . پس روان. ( ترجمان ترتیب عادل ) ( فرهنگ فارسی معین ) :
یا رب بیافریدی رویی بدین مثال
خود رحم کن بر امت و از راهشان مکیب.
شهید ( از فرهنگ اسدی ، ذیل کیب ) .
باز آمدند و گفتند آن امتان موشا
کایزد بد آن نه موشا بر کوه طور سینا.
دقیقی.
آخر الزمان پیغمبری خواهد آمد نام او محمد ( ص ) ، اگر روزگار یابم نخست کسی باشم که بدو بگروم و اگر نیابم امیدوارم که حشر ما را با امت او کنند. ( تاریخ بیهقی ) . واجب است بر من فرمانبری او و نصیحت کردن او و همچنین واجب است بر همه امت محمد ( ص ) . ( تاریخ بیهقی ) .
منبع. لغت نامه دهخدا

" بودید بهتر مردمی برون آی برای مردم امر به شناسه و نهی از ناشناسه می کردید. ":کنتم خیر امت اخرجت للناس تامرون بالمعروف و تنهون عن المنکر.
ملل یا ملت ها
امت: به مردمی گفته می شود که دارای یک بینش فکری باشند، آرمان یکسانی دارند و از یک قانون مکتبی پیروی می کنند؛ هر چند در کشورهای گوناگون زندگی کنند و زبان و نژاد آنها یکی نباشد. ( https://www. cnrtl. fr/definition )
همتای پارسی این واژه ی عربی، واژه ی بروسان barusān است که در برهان قاطع آمده است.
برابر پارسی این واژه : وَرِستان
گروه
پیروان
هرگز دو واژه را مترادف گمان مکن!
امت: جمعی از مردم با یک تفکر مذهبی است اما ملت جمعی از مردم با یک تفکر ملی است
من پیشنهاد ندارم فقط کلمه امتان گاهی گفته میشه میخوام ببینم به لحاظ ساختاری این چه کلمه ایست جمع است یا مثنی مثلا وقتی میگویند لمتان پیامیر مراد ومنظورشان چیست ؟ایا جن وانس مراداست یا جمع امت است
پیروان یک پیغمبر
امت در اصل از ماده ام به معنی هر چیزی است که اشیاء دیگری به آن بضمیمه گردد و به همین جهت امت به جماعتی که جنبه وحدتی در میان آنها باشد گفته می شود خواه وحدت از نظر زمان یا از نظر مکان و یا از نظر هدف و مرام باشد ، بنابر این به اشخاص متفرق و پراکنده امت گفته نمی شود . ( تفسیر نمونه ج : 3 ص : 34 )
...
[مشاهده متن کامل]

کلمه ( امت ) هم بر جماعت اطلاق می شود و هم بر فرد، ( بدین مناسبت است که از ماده ( الف ، میم ، میم ) به معنای قصد گرفته شده است . پس امت به معنای جمعیت یا فردی است که هدفی را دنبال می کنند . ( تفسیر المیزان )

کتاب از سوی خدا
بنظر میرسد واژه امت از "ام" ( مادر ) و "امی" ( بیسواد مادر زاد ) مشتق شده و با آن همریشه باشد. حاصل آنکه امت، به مردمی اطلاق میشود که بدون پیامبر و امام الهی ( رهبر و راهنمای آسمانی ) جاهل مادرزاد است و باید تحت هدایت آنها باشد.
به باور من ، واژه مردم نمیتواند جانشین " امت " باشد. . . که مردم به همه ی کسانی که در جائی زندگی میکنندگفته میشود و "امت" به کسانی
که کس یا باوری راپیروی میکنند گفته میشود . مردمناگزیر پیروی از کس، یا باوری نیستند.
( أمت ) به معنای جماعتی از مردم از ریشه ( أم ) به معنای مادر. دلیل نام گذاری امت به این دلیل است همانطور فرزندان به دور مادر که اصل است جمع شده اند پس امت پیامبر هم یعنی جماعتی که به دور اصل که همان ( قرآن و گفته صحیح پیامبر با سند صحیح ) جمع شوند.
این واژه گویا ایرانی است ( این تنها یک گمان است )
امت : اممت که ام همان همه است و مت هم یک پسوند آریایی است

دنباله رو ی امام
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)