امایش

/~AmAyeS/

    equipment
    preparation
    preparedness
    provision
    synthesis

مترادف ها

preparation (اسم)
تعبیه، تمهید، امایش، امادگی، تهیه، تدارک، اماده سازی، تهیه مقدمات، پستایش، امادش، اقدام مقدماتی

logistics (اسم)
امایش، منطق نمادی، امادها، مبحی تدارکات لشکر کشی

پیشنهاد کاربران

اسم مصدر فعل امادن میشود امایش به معنای اماده کردن
در پاسخِ به دوستِ گرامی، مهدی رستادمهر،
مصدرِ آمای، آمودن بوده است و "آماشتن" نبوده، و اگر مصدری هَمَکنون وجود دارد، ما نمی نیازیم که مصدری جدید را بسازیم برای "آمای".
اگر هم آمای، مصدری نداشت، می توان گفت که باید "آماستن" می شد. زیرا در فارسی کارواژگانِ "آراستن، ویراستن، ، ، ، ، ) همگی به آرای و ویرای می ترادیسند.
...
[مشاهده متن کامل]

آماده شدن، آماده بودن - نام ستایش، اسم مصدر آزادی وستودن
آمیختن .
آماشتن هم چنانچه قابل قبول هست بعنوان اسم مصدر مترادف آمایش باشد که در مواردی در قافیه به شعرا کمک می کند.
آمایش اسم مصدر آمای ( آراینده ) ، به معنی هنر یا فن جای دادن با نظم و ترتیب و همراه با آینده نگری انسانها، فعالیتها، زیر ساختها و وسایل ارتباطی در خدمت انسانها در فضای کشور با در نظر گرفتن الزامات طبیعی،
...
[مشاهده متن کامل]
انسانی و اقتصادی می باشد. در معنای دیگر آمایش یعنی تخصیص جمعیت و فعالیت به نواحی گوناگون سرزمین که به عنوان هدف اصلی سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور عنوان شده است.

بپرس