امامت
مترادف ها
پیشنهاد کاربران
پیش نیاز امام پذیری یا ولایت پذیری، امام شناسی است. تاریخ امامت نشان می دهد تا وقتی که ویژگی ها و الزامات امام را به درستی نشناسیم و مرجع مسئول و پاسخگویی برای ضمانت اعتماد و اعتبار ائمه در کار نباشد،
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
هر انسان زورمدار یا پیر خرفت می تواند خود را با کمک سازمانهای مزور و برانگیختن احساسات عامه، امام جا بزند. متاسفانه به نظر می رسد تا کنون اصحاب دانشگاه و حوزه، احزاب و رسانه های مستقل در این زمینه تلاش کافی و موفق انجام نداده اند و کارها یکسره در دست نهادهای حکومتی، نظامیان و رسانه های وابسته است
امام، اصطلاحا به معنای پیشواست اما اگر مفهوم امام صالح را از پنجره قرآن و تاریخ یا سنت انبیاء و امامان بنگریم با برداشتهای عامیانه و گاه متناقض ( چون سیاست بازی پیش نماز، معمم و ریش سپید ) همخوانی ندارد
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
و چه بسا تعارض میان امامان صالح با ائمه مقبول نزد عامه روی می دهد. در قرآن، ائمه بر دو قسم مختلفند: یا رهروان خود را از دام ها برون کشیده و با نور هدایت می کنند یا با تاریکی همراه کرده و با خود به مغاک نار می برند. امامت بالنور در قرآن، با الزامات مهمی همراه است البته نه الزاماتی که دست نیافتنی باشند؛ مخصوصا موضوع عصمت در تشیع، از الزامات امامت به شمار می رود اما چون عصمت، خود دارای مراتبی است، امامت هم می تواند سلسله مراتب و تناسب هایی داشته باشد. مثلا میان زندانیانی که همه کمابیش دچار آلودگی و جرایمی هستند، امامت سزاوار آنی می شود که آلودگی کمتر در آن محیط دارد یا اطهر نسبت به مظاهر مجرمانه در آنجا باشد نه آن که کاملا مطهر و معصوم در هر جایی باشد. در عین حال، پیشوای نیک، دارای شخصیتی فاعل و کننده نیز هست و آن که مجاهدت و فعالیت بیشتری در آنجا دارد، سزاوارتر از شخصیتی کم کار و گوشه گیر است که خود را با کار نکردن، پاک و مطهر نگه می دارد. به طور کلی، امام یعنی افضل یا اصلح و شایسته تر در محیط خود و این که در عین طهارت بیشتر، فعالیت مفیدتری هم دارد. امام حقیقی یا پیشوای راستین، تنها واعظ و اندرزگو نیست بلکه در میدان عمل و اجرا قرار دارد و بیش از هر گوینده، اهل کار و تلاش است. همچنین سابقه و تجربه بر حسب سن و سال زیاد نیست بلکه بر حسب سرعت و قابلیت رقابت پیوسته با جوانان و نیرومندان در سبقت گرفتن نیز هست. او شاید عصای چوپانی و اهرم های پیچیده تر را به دستش بگیرد اما قطعا پیش از آن که به مرتبه ناتوانی با عصای بیماری و پیری برسد، داوطلبانه بار امامت را از دوش خود برداشته است چرا که سلامت جسم از الزامات اولیه امامت می باشد. اگرچه امام حقیقی لزوما بر حسب شورا و انتخاب مردم، تعیین نمی شود اما او متوجه قلبهاست و فارغ از کسب اعتبار و محبوبیت هم نیست و چونانچه فاقد مقبولیت باشد، خود را بر عموم تحمیل نمی کند بلکه تنها بر اقلیت همراه خود، زعامت دارد. با این حال، امام حقیقی با امام قلابی، تفاوتهای بسیار دارد. امام راستین، اعتبار و محبوبیت خود را با شفافیت بیشتر و ارزیابی عاقلانه عملکرد و قابلیتهای خودش بدست می آورد و حامیان او از میان خردمندان، علمای نقاد، اهل قلم و اساتید دارای حرفه و فن هستند در حالی که امام مجعول و ساختگی، بیشتر بر دستگاههای تبلیغاتی، وعاظ چاپلوس، خطبای اهل سفسطه و جارچیان، اتکا دارد و در محافل، بصورت احساسی و هیجانی از او جانبداری می شود. معمولا در تاریخ امامت، رهبران نابکار هستند که عکس و پرده ، تمثال و تندیسی از خودشان را بر هر دفترخانه و میدان می آویزند در حالی که شعار اهل حق، چیزی فراتر از طلب حق و رسیدگی عمومی نیست و خویشتن را با راستی و درستی، همسو می کنند نه آن که کلام حق و اموال عمومی را مصادره به مطلوب خودشان نمایند. امام راستین، هیچ گاه مترصد برخورد پلیسی با مخالفان خود نمی شود در حالی که امام جاعل، هر گاه لازم ببیند نه تنها دهان شاعران و مداحان خویش را از خزانه مردم، پر می کند و به ایشان سهم گزاف می دهد بلکه برای سرکوب مخالفان نگرش خود، دست مزدورها و سربازهای چماق دار را باز نگه داشته، سیاهچالها و زنجیرها را توسعه می دهد. معمولا امامان حقیقی، در میان مدت و بلندمدت آشکار می شوند و گاه زمانه از ایشان عقب می ماند. امام دروغین، کسب قدرت خود را هدف می انگارد در کوتاه مدت و بر حسب جو زمانه و روزمرگی، بر سر زبانهاست و چون فتح علی شاه ها و ناصرالدین شاه ها تنها می تواند به سلطنت چهل تا پنجاه ساله خود بر گروه کثیری از مسلمین و شیعیان ببالد اما زمان، قطعا فراتر از زمانه است و عقربه های ساعت ما هم اگر قابلیتی برای حرکت داشته باشد، بزودی با آن تنظیم می شود. نگاه ها سرانجام از ائمة یدعون الی النار رو بر می گرداند و به سوی والاترین و آن که تحقق عدالت و بهشت زمینی و آسمانی را هدف قرار داده است، برخواهد گشت
تنها گناه شیطان این بود که خلیفة الله را قبول نداشت یعنی امامت، و دوم عدالت خداوند را زیر سوال برد درست آنچه در مذهب شیعه از اصول دین هستند. شیطان توحید را قبول داشت. قیامت را هم قبول داشت. هزاران سال خدا را عبادت کرده بود. با این وجود خداوند در قرآن فرمود "کان من الکافرین" او از کافران بود. و کفرش با نپذیرفتن امامت ( خلیفة الله ) آشکار شد. قرآن، تنها با وجود امام در کنارش، قران است. زیرا اگر امام در کنار قرآن نباشد داعش با قرائت قرآن سر خواهد برید. عمرو عاص دین ناب محمدی را با قرآن بر زمین خواهد زد. در قرآن می خوانیم وقتی موسی ع از طور برگشت و دید هارون ع را که جانشین او بود به کنار زده اند و سامری فریبشان داده و خود را به جای او جا زده است. توراتی که با خود آورده بود را بر زمین کوبید. یعنی اگر جانشین مرا پس بزنید این کتاب هم ارزش خود را نخواهد داشت و چه بسا ممکن است زمینه انحراف شما هم بشود . سپس یقه برادرش را گرفت و گفت چرا گذاشتی اینها منحرف شوند. هارون در جواب گفت اینها شمشیر بیخ گردن من گذاشتند و مرا استضعاف کردند ما عده مان کمتر بود از تفرقه در دینت ترسیدم و مجبور به سکوت شدم. سپس به سراغ سامری رفت فرمود: چگونه اینها را از دین خارج کردی؟ سامری گفت مشتی از اثر رسول ( قران ) را برداشتم و یک چیز هایی را خودم اضافه کردم و دین جدید ساختم. چون اینها مصر زده ( جهالت زده ) بودند و هوای گوساله پرستی در سرشان بود به راحتی کارم را پیش بردم. قرآن داستان ننه کلثوم برای ما تعریف نمی کند بلکه قران با تعریف داستان موسی و سامری در سوره آل طه ( دقت شود ) به مسلمانان هشدار می دهد. این اتفاق برای شما هم پیش خواهد آمد. همان طور که موسی برادرش هارون را به دستور خداوند به عنوان جانشین در جای خود گذاشت و در مدت کمی که از میان آنها رفت. هارون را پس زدند. با این داستان به مسلمانان هشدار می دهد شما نیز جانشین پیامبر را پس خواهید زد. هارون در قرآن همان حضرت علی ع است. قران با تأکید می فرماید امام را فقط خدا می تواند تعیین کند. خدا در قران خطاب به حضرت ابراهیم با تاکید می فرماید:. . إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا. . . من خودم تو را برای مردم امام قرار دادم. و همچنین وقتی حضرت موسی ع می خواهد برادرش جانشین وی شود فقط خصوصیت او را بر می شمارد و از خدا می خواهد او را به خاطر مزیت هایی که نسبت به دیگران دارد جانشین وی سازد. وَاجْعَل لِّی وَزِیراً مِّنْ أَهْلِی* هَارُونَ أَخِی* اشْدُدْ بِهِ أَزْرِی. . وگرنه اگر انتخاب کردنی بود خودش انتخاب می کرد. هارون در قران همان حضرت علی ع هست اگر دقت کنید اهلی هم همان اهلبیت هست. پیامبر خودش هم در زمان خودش امام بود. در دعای توسل خطاب به پیامبر می خوانیم یا امام الرحمة. امام باید امام بعد از خودش را به دستور خداوند به مردم اعلام کند. اهل سنت می گویند پیامبر موقع وفات کسی را به عنوان جانشین انتخاب نکرد. ولو به عنوان خلیفه. آنها می گویند چطور ممکن است معرفی کرده و مردم فراموش کردند. قران می فرماید همان طور که قوم موسی جانشینی هارون را به راحتی از کنارش گذشتند. من نمی دانم چرا ابوبکر که امام هم نبود عمر را به عنوان جانشین برای مردم انتخاب کرد ولی پیامبر نمی دانست باید برای خودش جانشین تعیین کند. در این صورت ابوبکر نعوذ بالله از پیامبر بیشتر می دانست. بیایید تعصب را کنار گذاشته و حقیقت را کتمان نکنیم.
... [مشاهده متن کامل]
یکی از دلایل معجزه بودن قران در اسراری است که در دل آن نهفته است و با گذشت زمان آشکار می گردد . یکی از این اسرار در تکرار کلمه امام به شکل مفرد و جمع می باشد که جمعا 12 بار در قران تکرار شده است این آیات عبارتند از :
1 - یس ( 12 )
إِنّا نَحنُ نُحیِی المَوتی وَنَکتُبُ ما قَدَّموا وَآثارَهُم وَکُلَّ شَیءٍ أَحصَیناهُ فی إِمامٍ مُبینٍ
2 - القصص ( 5 )
وَنُریدُ أَن نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ استُضعِفوا فِی الأَرضِ وَنَجعَلَهُم أَئِمَّةً وَنَجعَلَهُمُ الوارِثینَ
3 - لأنبیاء ( 73 )
وَجَعَلناهُم أَئِمَّةً یَهدونَ بِأَمرِنا وَأَوحَینا إِلَیهِم فِعلَ الخَیراتِ وَإِقامَ الصَّلاةِ وَإیتاءَ الزَّکاةِ وَکانوا لَنا عابِدینَ
4 - الفرقان ( 74 )
وَالَّذینَ یَقولونَ رَبَّنا هَب لَنا مِن أَزواجِنا وَذُرِّیّاتِنا قُرَّةَ أَعیُنٍ وَاجعَلنا لِلمُتَّقینَ إِمامًا
5 - الحجر ( 79 )
فَانتَقَمنا مِنهُم وَإِنَّهُما لَبِإِمامٍ مُبینٍ
6 - القصص ( 41 )
وَجَعَلناهُم أَئِمَّةً یَدعونَ إِلَی النّارِ وَیَومَ القِیامَةِ لا یُنصَرونَ
7 - السجده ( 24 )
وَجَعَلنا مِنهُم أَئِمَّةً یَهدونَ بِأَمرِنا لَمّا صَبَروا وَکانوا بِآیاتِنا یوقِنونَ
8 - التوبة ( 12 )
وَإِن نَکَثوا أَیمانَهُم مِن بَعدِ عَهدِهِم وَطَعَنوا فی دینِکُم فَقاتِلوا أَئِمَّةَ الکُفرِ إِنَّهُم لا أَیمانَ لَهُم لَعَلَّهُم یَنتَهونَ
9 - الأحقاف ( 12 )
وَمِن قَبلِهِ کِتابُ موسی إِمامًا وَرَحمَةً وَهذا کِتابٌ مُصَدِّقٌ لِسانًا عَرَبِیًّا لِیُنذِرَ الَّذینَ ظَلَموا وَبُشری لِلمُحسِنینَ
10 - البقرة ( 124 )
وَإِذِ ابتَلی إِبراهیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنّی جاعِلُکَ لِلنّاسِ إِمامًا قالَ وَمِن ذُرِّیَّتی قالَ لا یَنالُ عَهدِی الظّالِمینَ
11 - الإسراء ( 71 )
یَومَ نَدعو کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِم فَمَن أوتِیَ کِتابَهُ بِیَمینِهِ فَأُولئِکَ یَقرَءونَ کِتابَهُم وَلا یُظلَمونَ فَتیلًا
12 - هود ( 17 )
أَفَمَن کانَ عَلی بَیِّنَةٍ مِن رَبِّهِ وَیَتلوهُ شاهِدٌ مِنهُ وَمِن قَبلِهِ کِتابُ موسی إِمامًا وَرَحمَةً أُولئِکَ یُؤمِنونَ بِهِ وَمَن یَکفُر بِهِ مِنَ الأَحزابِ فَالنّارُ مَوعِدُهُ فَلا تَکُ فی مِریَةٍ مِنهُ إِنَّهُ الحَقُّ مِن رَبِّکَ وَلکِنَّ أَکثَرَ النّاسِ لا یُؤمِنونَ
... [مشاهده متن کامل]
یکی از دلایل معجزه بودن قران در اسراری است که در دل آن نهفته است و با گذشت زمان آشکار می گردد . یکی از این اسرار در تکرار کلمه امام به شکل مفرد و جمع می باشد که جمعا 12 بار در قران تکرار شده است این آیات عبارتند از :
1 - یس ( 12 )
إِنّا نَحنُ نُحیِی المَوتی وَنَکتُبُ ما قَدَّموا وَآثارَهُم وَکُلَّ شَیءٍ أَحصَیناهُ فی إِمامٍ مُبینٍ
2 - القصص ( 5 )
وَنُریدُ أَن نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ استُضعِفوا فِی الأَرضِ وَنَجعَلَهُم أَئِمَّةً وَنَجعَلَهُمُ الوارِثینَ
3 - لأنبیاء ( 73 )
وَجَعَلناهُم أَئِمَّةً یَهدونَ بِأَمرِنا وَأَوحَینا إِلَیهِم فِعلَ الخَیراتِ وَإِقامَ الصَّلاةِ وَإیتاءَ الزَّکاةِ وَکانوا لَنا عابِدینَ
4 - الفرقان ( 74 )
وَالَّذینَ یَقولونَ رَبَّنا هَب لَنا مِن أَزواجِنا وَذُرِّیّاتِنا قُرَّةَ أَعیُنٍ وَاجعَلنا لِلمُتَّقینَ إِمامًا
5 - الحجر ( 79 )
فَانتَقَمنا مِنهُم وَإِنَّهُما لَبِإِمامٍ مُبینٍ
6 - القصص ( 41 )
وَجَعَلناهُم أَئِمَّةً یَدعونَ إِلَی النّارِ وَیَومَ القِیامَةِ لا یُنصَرونَ
7 - السجده ( 24 )
وَجَعَلنا مِنهُم أَئِمَّةً یَهدونَ بِأَمرِنا لَمّا صَبَروا وَکانوا بِآیاتِنا یوقِنونَ
8 - التوبة ( 12 )
وَإِن نَکَثوا أَیمانَهُم مِن بَعدِ عَهدِهِم وَطَعَنوا فی دینِکُم فَقاتِلوا أَئِمَّةَ الکُفرِ إِنَّهُم لا أَیمانَ لَهُم لَعَلَّهُم یَنتَهونَ
9 - الأحقاف ( 12 )
وَمِن قَبلِهِ کِتابُ موسی إِمامًا وَرَحمَةً وَهذا کِتابٌ مُصَدِّقٌ لِسانًا عَرَبِیًّا لِیُنذِرَ الَّذینَ ظَلَموا وَبُشری لِلمُحسِنینَ
10 - البقرة ( 124 )
وَإِذِ ابتَلی إِبراهیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنّی جاعِلُکَ لِلنّاسِ إِمامًا قالَ وَمِن ذُرِّیَّتی قالَ لا یَنالُ عَهدِی الظّالِمینَ
11 - الإسراء ( 71 )
یَومَ نَدعو کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِم فَمَن أوتِیَ کِتابَهُ بِیَمینِهِ فَأُولئِکَ یَقرَءونَ کِتابَهُم وَلا یُظلَمونَ فَتیلًا
12 - هود ( 17 )
أَفَمَن کانَ عَلی بَیِّنَةٍ مِن رَبِّهِ وَیَتلوهُ شاهِدٌ مِنهُ وَمِن قَبلِهِ کِتابُ موسی إِمامًا وَرَحمَةً أُولئِکَ یُؤمِنونَ بِهِ وَمَن یَکفُر بِهِ مِنَ الأَحزابِ فَالنّارُ مَوعِدُهُ فَلا تَکُ فی مِریَةٍ مِنهُ إِنَّهُ الحَقُّ مِن رَبِّکَ وَلکِنَّ أَکثَرَ النّاسِ لا یُؤمِنونَ
بنام خدا
با سلام، مقام امام از مقام نبوت برتر هست به جز پیامبری رسول اکرم ( ص ) ، چون امامان همیشه با عالم غیب در مواقع لزوم در ارتباط بودند ولی پیامبران که برای ارشاد قوم خود هبوط نمودهاند به جز در شرایط خاصی مانند حضرت موسی ( ع ) که چهل روز به طور سینا رفته تا با خداوند مناجات کند دیگر لزومی نیست که پیامبری با عالم غیب مرتبط باشد، تنها پیامبری که در سنین کهولت به مقام شامخ امامت رسید حضرت ابراهیم ( ع ) بودند و خداوند به ابراهیم ( ع ) فرمود ای ابراهیم به خاطر خدمات ارزنده و موفقیت در امتحان الهی به تو مقام امامت را عطا مینمایم، و این نیز دلیل دیگری برای رجحان مقام امامت بر پیامبری هست. با تشکر.
... [مشاهده متن کامل]
با سلام، مقام امام از مقام نبوت برتر هست به جز پیامبری رسول اکرم ( ص ) ، چون امامان همیشه با عالم غیب در مواقع لزوم در ارتباط بودند ولی پیامبران که برای ارشاد قوم خود هبوط نمودهاند به جز در شرایط خاصی مانند حضرت موسی ( ع ) که چهل روز به طور سینا رفته تا با خداوند مناجات کند دیگر لزومی نیست که پیامبری با عالم غیب مرتبط باشد، تنها پیامبری که در سنین کهولت به مقام شامخ امامت رسید حضرت ابراهیم ( ع ) بودند و خداوند به ابراهیم ( ع ) فرمود ای ابراهیم به خاطر خدمات ارزنده و موفقیت در امتحان الهی به تو مقام امامت را عطا مینمایم، و این نیز دلیل دیگری برای رجحان مقام امامت بر پیامبری هست. با تشکر.
... [مشاهده متن کامل]