اماس

/~AmAs/

    bulge
    inflammation
    puff
    swell
    swelling
    tumescence
    tumidity
    turgidity
    turgidness
    itis _

فارسی به انگلیسی

اماس اپاندیس
appendicitis

اماس استخوان پس گوش
mastoiditis

اماس انبانه
bursitis

اماس بافت های گیاهی
gall

اماس بینی
rhiniti

اماس پستان
mastitis

اماس پوست
dermatitis

اماس پیشابدان
cystitis

اماس حلق
pharyngitis

اماس روده
enteritis

اماس روده بند
mesenteritis

اماس زردپی
tendinitis

اماس زهدان
metritis, uteritis

اماس شکم
gastroenteritis

اماس صلبیه
scleritis

اماس ضریع
periostitis

اماس عصب
neuritis

اماس عضله
myositis

اماس غده بناگوشی
parotitis, mumps

اماس غده لنفاتیک
bubo

مترادف ها

inflammation (اسم)
سوزش، التهاب، احتراق، اماس، سام، شعله ور سازی

tumidity (اسم)
بادکردگی، ورم، اماس

edema (اسم)
خیز، ورم، اماس

dilation (اسم)
اتساع، اماس

turgescence (اسم)
تکبر، بادکردگی، بر امدگی، اماس، تورم

poke (اسم)
حرکت، اماس، فشار با نوک انگشت، بهم زدن اتش بخاری

tumefaction (اسم)
ورم، اماس، حالت تورم

turgidity (اسم)
باد، بادکردگی، ورم، اماس، طمطراق، تورم

tumescence (اسم)
ورم، اماس، حالت تورم

پیشنهاد کاربران

این آماس با amass که ریشه فرانسوی داره ارتباطی دارن؟
آبسه
آماس آماه پندام پندیدن
فعل ماسیدن به معنای دلمه شدن و بسته شدن و به نوعی چگال شدن است.
آماسیدن و آماس شاید از ترکیب پیشوند منفی ساز آ به علاوه ماسیدن باشد. یعنی چیزی که حجمش بیشتر می شود. به زبانی دیگر، برعکس ماسیدن
تورم. . . .
آماه، باد، برآمدگی، پف، پیله، تاول، تورم، دمل، نفخ، ورم
پف
ورم
قُلُنبِگی!

بپرس