واژه آمار معادل ابجد 242 تعداد حروف 4 تلفظ 'āmār نقش دستوری اسم ترکیب ( اسم ) [پهلوی: āmār] ‹آماره، اماره› مختصات ( اِ. ) آواشناسی 'AmAr الگوی تکیه WS شمارگان هجا 2 منبع لغت نامه دهخدا فرهنگ فارسی عمید فرهنگ فارسی معین فرهنگ فارسی هوشیار
آمار یعنی داده های عددی درباره امری، و نتیجه گیری برای آینده
احصا . . . .
آمار: دکتر کزازی در مورد واژه ی " آمار" می نویسد : ( ( آمار از واژه ی مر بر آمده است مر در پهلوی در ریخت مر و مار mār به معنی شمار بکار می رفته است. این واژه هنوز در " آمار " باز مانده است و کار برد دارد . ) ) ... [مشاهده متن کامل]
( ( شدند انجمن دیو بسیارْ مَر؛ که پردخته مانند از او تاج و فر. ) ) ( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 257. ) همچنین در زبان پارسی میانه بنواژه ی اشمارتن داریم که کنون آنرا شمردن میخانیم و همین شوند بر سخنان پیشین است باز نیز درباره پیشوند ( آ ) ما در جاهایی داریم که انگ و ژرف و موشکافانه میچمد پس میتواند واژه آمار بچم شمردن ژرف باشد.
سرشماری، احصا، احصائیه، حساب، شمار، استقصا، پی جویی، تتبع
آمار: دکتر کزازی در مورد واژه ی " آمار" می نویسد : ( ( آمار از واژه ی مر بر آمده است مر در پهلوی در ریخت مر و مار mār به معنی شمار بکار می رفته است. این واژه هنوز در " آمار " باز مانده است و کار برد دارد . ) ) ... [مشاهده متن کامل]
( ( شدند انجمن دیو بسیارْ مَر؛ که پردخته مانند از او تاج و فر. ) ) ( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 257. )