امادگی

/~AmAdegi/

    preparation
    preparedness
    provision
    readiness
    ripeness
    fitness

فارسی به انگلیسی

امادگی ورزشکاران
form

امادگی کامل
gameness

مترادف ها

susceptibility (اسم)
قابلیت، استعداد، امادگی، حساسسیت، فروگیری

penchant (اسم)
میل، علاقه، ذوق، میل وافر، امادگی، میل شدید

preparation (اسم)
تعبیه، تمهید، امایش، امادگی، تهیه، تدارک، اماده سازی، تهیه مقدمات، پستایش، امادش، اقدام مقدماتی

vigilance (اسم)
چالاکی، مواظبت، مراقبت، احتیاط، بیخوابی، شب زنده داری، امادگی، گوش بزنگی، کشیک

lurch (اسم)
نوسان، امادگی، گوش بزنگی، شکست فاحش، چرخش ناگهانی کشتی بیک سو

readiness (اسم)
امادگی

preparedness (اسم)
امادگی، پستابودن، روبراهی

tautness (اسم)
امادگی، کشیدگی و سفتی

predisposition (اسم)
میل، استعداد، امادگی، تمایل قبلی

پیشنهاد کاربران

گاو؛کاری.
خر؛باری.
اسب؛سواری.
تهیا
تهیو
استعداد
Fitness

بپرس