tinderbox
اماده ارائه
forthcoming
اماده باش
alert
اماده باش دادن
alert
اماده برای سرمایه گذاری
fluid
اماده بهره برداری کردن
to develop (as a mine)
اماده بودن
wait
اماده پرواز
airworthy
اماده جفت گیری
ruttish
اماده چاپ کردن
redact
اماده دریا پیمایی
seaworthy
اماده رزم
effective
اماده ساز
dresser
اماده سازی
equipment, homework, preparation, provision
اماده سازی برای جنگ
armament
اماده سازی برای چاپ
redaction
اماده سازی قبل از ورزش
warm-up
اماده شدن
prepare, ripen, to get ready
اماده عمل شدن
gird
اماده عمل کردن
spring