الگو

/~olgu/

    role model
    design
    example
    exemplar
    form
    lead
    mold
    paradigm
    pattern
    template
    jig

فارسی به انگلیسی

الگو بودن
exemplify

الگو شدن
exemplify

الگو کردن
model, pattern

مترادف ها

type (اسم)
قسم، نوع، رقم، گونه، الگو، باسمه، کلیشه، حروف چاپ، حروف چاپی

pattern (اسم)
نظیر بودن، طرح، ملاک، انگاره، نقش، سرمشق، مدل، الگو، صفات و خصوصیات فردی، مسطوره

standard (اسم)
نشان، پرچم، شعار، علم، قالب، معیار، استاندارد، الگو، نمونه قبول شده

sample (اسم)
نمونه، ملاک، ازمون، سرمشق، مدل، الگو، مسطوره، واحد نمونه

template (اسم)
قالب، الگو

mold (اسم)
قالب، کالبد، کپک، کپک قارچی، الگو، کپرک، قارچ انگلی گیاهان

schema (اسم)
صفت، طرح، شکل، الگو، نونه

strickle (اسم)
الگو، وسیله کوبیدن غلات، وسیله تیز کردن داس

پیشنهاد کاربران

الگو کلمه ای ترکی از ریشه اولماک هست به معنای نمونه. کلمات مشابه مثل اوگو هست. پسوند گو یک پسوند اسم ساز ترکی هست.
وورگو
الگو
اوگو
لری بختیاری
به نُم:الگو
زمان الگوبرداری توجه کنیم که الگوی صالح و ناصالح با همدیگر دارند .
الگو ( به انگلیسی: Role Model ) تک آهنگی از هنرمند اهل ایالات متحده آمریکا امینم است که در سال ۱۹۹۹ میلادی منتشر شد. این تک آهنگ در آلبوماسلیم شیدی ال پی قرار دارد.
الگو
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/الگو_(آهنگ)
در ترکیه و باکو واژه الگو وجود ندارد بنابراین این واره ارتباطی به لهجه های اویغوری ندارد.
الگو از لهجه اغوزی آذربایجان که از اویغوری گرفته شده است نیست. اگر باشد بهتر این واره از زبان مارسی پاک شود و به کار نرود
اِشِل
کلمه الگو از الماق یعنی شدن هست
Ulgu یعنی تصدیق ، مثال ، عین ، مثل آن ، از آن ، دقیقا
این کلمه در ترکمنی معنی مثال
در آذربایجانی معنای نمونه
در ترکیه معنی تصدیق
اولچو نیز در ترکی یعنی اندازه گیری
الگوالگوالگو
role model
واژه الگو کاملا پارسی است. چون زبان ترکی می شود مدل واژه الگو صد درصد پارسی اصلی است.
محمد حسن دوست، فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی، پوشینۀ ( جلد ) نخست، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ۱۳۹۳، رویۀ ( صفحۀ ) ۲۶۲
الگو
منابع• https://t.me/ketab7777/60913
ترکی . From Proto - Turkic *�l - , *�l - č - ( “measure; measure, measuring” ) , whence also Azerbaijani �l�mək ( “to measure” ) . Cognate with Turkish �lg�, Chuvash ӗлкӗ ( ĕlk̬ĕ, “pattern” ) . از فعل �lmek یا �l�mək به معنی اندازه گرفتن.
الگوالگو
منابع• https://en.wiktionary.org/wiki/ülgü
مذاکرات صفویان و عثمانی از الگوی خاصی پیروی می کرد.
الگو کلمه ای هست از ترکی
رجوع به عمید و معین ؛؛ این کلمه حتی در متون قدیمی هم نیست و به گفته خود کزازی ترکی هست چه برسه به این چنتا معلوم الحال
در ترکی به اسوه و سرمشق = اورنک گفته میشود
والگو از اونولوگ و اولماق ترکی هست
الگو
ترتیب
چگونگی
واژه ( الگو ) واژه ای هندواروپایی است چنانکه در زبان سانسکریت واژه ( udgha ) را به معنای ( الگو، مدل، نمونه ) داریم .
دگرگونی آوایی ( د ) به ( ل ) در زبان بلخی ( زبانِ ایرانیِ خاوری ) انجام شده است، بدین چم که ( د، d ) در ( udgha ) به ( ل ) بدل گشته است؛ واژگان بسیاری با آوای ( د ) از زبان اوستایی و سانسکریت و پارسی باستان هنگام درونشد به زبان بلخی با آوای ( ل ) واگوییده شده اند. ( در این باره می توانید در اینترنت این ویژگیِ زبان بلخی را جستجو کنید ) .
...
[مشاهده متن کامل]

پسگشت:
در تارنمای https://www. learnsanskrit. cc آمده است:

الگو
احتمالأ الگو تغییر شکل یافته ی واژه ترکی اُلچو ( �l�� ) هست.
اولچو از فعل اولچمک به معنای اندازه گرفتن می آید. اولچو یعنی اندازه.
معانی دیگر: معیار، اساس.
اسوه
قدوه
الگو واژه ای است پارسی که بدان، روبُر و همچنین نمونه نیز می گویند! واژه یاب، فرهنگ برابر پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو، جلد اول
اُلگو یا olqu واژه ای ترکی از مصدر "اُلماق=شدن"
معنی لغوی الگو یعنی "بدان شکل میشود" در صورت ادامه دادن چیزی یا راهی از هر چیز دیگری.
برابر فارسی آن "نمونه" است.
الگو یک ساختار منظم از اشکال٬ تصاویر٬ صداها٬ نمادها ٬ وقایع یا اعداد است که ممکن است تکرارشونده یا رشدکننده یا هردو باشد .
سرمشق، طرح، مثل، مدل، نقشه، نمونه، اشل

وشل
اشل
الگو = نماد
نشانگر روزآمد، نشان به روز و جدید و نو
بر پایه. کتاب دکتر کزازی الگو. واژه ای. ترکی است. جایگزین پارسی ان نمونه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٩)

بپرس