الک

/~Alak/

    mesh
    sieve
    hairsieve

فارسی به انگلیسی

الک کردن
screen, sift, to sift

الک کردن ارد
bolt

الک کردن غلات
bolt

مترادف ها

bolter (اسم)
سرند، غربال، الک، اسب چموش، فراری، فرار

sieve (اسم)
غربال، الک، اردبیز، پرویزن

harp (اسم)
سرند، غربال، الک، چنگ

sifter (اسم)
الک، بوجار، الک کننده

scalp (اسم)
الک، جمجمه، پوست فرق سر، پوست سر با مو

پیشنهاد کاربران

در پاسخ به کاربر فرتاش:
1 - زبانها در ساختار با یکدیگر تفاوت دارند و نادرست کار شماست که با نمونه ای از یک زبان آنها را با یکدیگر مقایسه می نمایید .
2 - الک آلتی برای المک می باشد .
3 - در تمامی اتیمولوژی ها به ترکی بودن این واژه اشاره شده است.
در پاسخ به کاربر رضا مدیاتک:
واژه ها چیستیِ خود را از " ریشه ها"می گیرند نَه کارواژه. گزاره یِ نخست شما نادرست است چنانکه " فهم" ریشه یِ خود را از " فهمیدن" نمی گیرد و میدانیم که " فهم" واژه یِ پارسی نیست. ولی از این که بگذریم یک پرسش از شما دارم:
...
[مشاهده متن کامل]

اگر " الک " در فلان زبان از کارواژه یِ " الماق" باشد، پس پسوندِ " - َ ک: ak - " در واژه یِ " الَک" یک تکواژ است. پرسش اینجاست که
ما در آن زبان پسوندِ " - َ ک: ak - " داریم؟ به روشنی نَه، این یک پسوندِ زبانِ پارسیِ میانه - پهلوی است.
( الَک : ال . َ ک ) ؛ " اَل" از " اَرد" در پیِ دگرگونیِ آواییِ " رد/ل" برآمده است و کارواژه یِ همبسته با " اَرد" ، " اَردَن" از زبانِ پارسیِ میانه می باشد.

الک واژه ای ترکی بوده که از فعل �المک� به معنای حذف کردن گرفته شده است .
درباره یِ واژه یِ ایرانیِ " اَلَک":
واژه یِ " اَلَک" برآمده از واژه یِ " اَل" و پسوندِ " َ ک " است.
پسوندِ " َ ک" پسوندی در زبانِ پارسیِ میانه - پهلوی بوده است.
پس اکنون واژه یِ " اَل" را بررسی می کنیم تا به زیبایی دریابید که این واژه به روشنی ایرانی است.
...
[مشاهده متن کامل]

ما در زبانِ پارسیِ میانه کارواژه یِ " اَردَن" ( و همچنین " آردن" ) را به چمِ " آسیاب کردن، آرد کردن، بیختن" داشته ایم که به روشنی با واژه یِ " آرد" همریشه است.
دگرگونی هایِ آواییِ " رد/ل" و " ر/ل" هر دو به فرآوانی در زبانِ پارسی دیده شده است:
1 - دگرگونیِ آواییِ "رد، رت/ل" را می توان در واژگانی همچون " پرت/پُل"، " سرد ( اوستایی ) /سال"، " سردار/سالار"، " ورد/وَل، وُل، گُل"، " آمرد/آمُل" و " پَرت و پلا" و. . . دید.
از همین رو " اَرد" به ریختِ " اَل" در آمده است و همچنین " اَردَک" به ریختِ " اَلَک" درآمده است ( در زبانِ پارسیِ میانه و در بسیاری از واژگان، پسوندِ " َ ک" با بُن گذشته همراه می شده است؛بمانندِ : آفریدَک، دُزیدَک، بودَک و در اینجا: اَرد. َ ک = اَردَک ) .
نکته1:باید درنگریست که آن دسته از واژگانی که بُنِ گذشته یِ آنها با پسوندِ " َ ک" همراه می شوند بیانگرِ " آنچیزی/آنکسی که . . . شده است" می باشند؛ برای نمونه " آفریدَک" به چمِ " آنچیزی/آنکسی که آفریده شده است" می باشد و همین را درباره یِ واژه یِ " اَردَک" می توان بکار برد.
2 - دیدگاهِ دیگری نیز وجود دارد که واژه یِ " اَلَک" را در پیِ دگرگونیِ آواییِ " ر/ل" برآمده از " اَر" که بُن کُنونیِ کارواژه یِ " اَردَن" است، می داند؛ یعنی ( اَر/اَل ) در واژه یِ اَلَک؛که اگر چنین باشد، میتوان آن را با واژه یِ " اَل" در سانسکریت که پیشتر در پیامِ پایین به آن پرداختم، همسنجی کرد. ( نیاز به یادآوری است که دگرگونیِ آواییِ ( ر/ل ) در زبانهایِ پارسیِ میانه - پهلوی و سانسکریت بسیار فراوان بوده است. )
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
باتوجه به نکته1 گفته شده در بالا، از چمِ واژه یِ " اَلَک" می توان دریافت که کدامیک از این دو واژه " اَردَک یا اَرَک" درست است.
جدای از آنها، واژه یِ " اَلَک" آشکارا برآمده از کارواژه یِ " اَردَن" در زبانِ پارسیِ میانه است.

الکالک
اویغوری= الگک
ازبکی = الاک
ترکی = الک
آذربایجانی= الک
قزازی = آللق
الک. [ اَ ل َ ] ( اِ ) موبیز، مأخوذ از ترکی است. ( ناظم الاطباء ) . تنگ بیز. پرویزن. آردبیز. ( در تداول اهالی خراسان ماشو گویند ) . مانند غربال است ولی سوراخهای الک کوچکتر است. رجوع به غربال و پرویزن و آردبیز شود.
...
[مشاهده متن کامل]

- الک اِستَنبُلی در تداول عامه ، الکی که از سیم باریک بافته باشند.
- الک سیمی ؛ الکی که از سیم بافته باشند.
- الک مویی ؛ الکی که از موی یال اسب یا دم آن میبافند . منخل شَعر.
|| چوب بلندتر، از دو چوب الک دولک. رجوع به الک دولک شود.
الک. [ اَل ِ ] ( اِ ) بمعنی بیجاده است یعنی خرده جواهر. ( فرهنگ
کور احمق ببین انگار واقعا کوری

با کسی که فرق جلوگیری و غربال رو نمیدونه بیش از این نمیشه حرف زد
قدیم نن دیب لر مال دان سوت چیخار فاس دان پوخ چیخار ؛ )
اگه قرار بودم بریم سراغ زبان های دیگه منم میتونستم از ژاپنی و کره ای اینجا سیصد هزار کلمه برات بفرستم زبان بی پایه ای که مرحون زبان های همخوانوادش هست مثل انگلیسی

الکالک
الک: ( ترکی ) به معنای موبیز
" اَلَک" واژه ای ایرانی برآمده از واژه یِ " اَل:al" به همراه پسوندِ " َک:ak" بوده است.
در زبانِ آریاییِ سانسکریت واژه یِ " اَل" به چمِ " اهلیت یا صلاحیت داشتن، بازداشتن، جلوگیری کردن ( از ) ، ممانعت کردن، مانع شدن، آراستن، زیبا کردن " بوده است و پسوندِ " َ ک" نیز پسوندِ باستانی در زبانهایِ آریایی بوده است.
...
[مشاهده متن کامل]

پَسگَشت:
رویبرگِ 183 از نبیگِ " فرهنگ سَنسکریت - فارسی" - پوشینه یِ دوم

الک
تاسف بار از که ترکان دوست دارند واژگان مارو بدزدند!!
ما خودمون با وجود کلی مترادف برای هر واژه داریم واژگان ترکی و عربی رو بیرون میکنیم بعد این ها چجوری کلمه هایی که در اوستا و پهلوی بوده رو میدوزدن!!!!!: (
...
[مشاهده متن کامل]

برای نا هیچ اهمیتی نداره که در زبان غار نشینی شما هست یا نه فقط فرهنگ و تاریخ ما رو ندزدید
قراره برای خود تاریخ بسازید
قرار نیست تاریخ مارو برای خودتون بسازید!!
تاسف بارم برای کشور گدای ترکیه
مثلا همین بابک خرمدین که گویند ترکه؟؟
چجوری ترک بوده واقعا!!!
اون میخاسته از دین ایرانی نگهداری کنه!!
این ها اصلا ربطی به ترک نداره

واژه الک کاملا پارسی است چون در گویش لربختیاری هست واژگانی که در گویش لربختیاری بیگانه نیست این واژه در ترکی راه یافت ولی ترکی نیست این واژه یعنی الک صد درصد پارسی است.
در انگلیسی دو کلمه برای الک داریم: sieve و sifter
✅️ نکته: sifter امریکن و sieve بریتیش می باشد
الک
موبیز
در لری بختیاری
اَلَک: آردبِهز، آردبِ ز ( Ardbe'z ) ، آردوِهز
الک در ترکی یعنی غربال
Elek
در لغت نامه دهخدا هم ماخوزشو نوشته ترکی ال یعنی دست و همون تکون دادن دست رو میگفتن
بیلک هم یعنی مچ دست
حرکت یک شئی با استفاده از دست
سرند، آردبیز، صافی، غربال، غربیل، موبیز

اَلَک یک واژه ی ترکی به معنی وسیله غربان و یا چیزی که با آن عمل غربال کردن را انجام می دهیم . از مصدر " اَلَمک" به معنی غربال کردنگرفته شده است . المک در زبان ترکی به عمل رد کردن چیزهای گَرد مانند مثل
...
[مشاهده متن کامل]
آرد از غربال و یا صافی گفته می شود . النمک به نزول چیزهای ریز به حالت پی در پی و مداوم از آسمان گفته می شود مثل فرود آمدن ذرات ریز برف و خاک از آسمان .

به فتح اول و دوم. آردبیز یا غربال به گویش کازرونی ( ع. ش )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس