الودن


    to contaminate
    defile
    infect
    pollute
    smear
    to taint
    befoul
    besmear
    to contaminats

مترادف ها

imbrue (فعل)
جذب کردن، الودن، تر کردن، الوده کردن، اغشتن، اشباع کردن

bedaub (فعل)
الودن، ملوی کردن، اندودن، رنگ کردن

spatter (فعل)
الودن، پاشیدن، ترشح کردن

besmear (فعل)
الودن، ملوی کردن، اندودن، رنگ کردن، کثیف کردن

contaminate (فعل)
الودن، ملوی کردن، سرایت دادن، عفونی کردن

gaum (فعل)
الودن، لکه دار کردن، لک کردن، اغشتن

pollute (فعل)
الودن، ملوی کردن، نجس کردن

smear (فعل)
الودن، لکه دار کردن، اغشتن

tincture (فعل)
الودن، رنگ زدن

maculate (فعل)
الودن، لکه دار کردن، بی عفت کردن

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

الودنالودنالودنالودن
منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

الودنالودنالودنالودن
در ضمن
مصدرهای جعلی در فارسی با ایدن ساخته میشن
که لزوما هم وام واژه نیستن
شما میگید تو انگلیسی اگه فعلی با ed گذشته بشه ریشه لاتین داره پس مادرهای فارسی هم اینطورین
این حرف چرت محضه
خیلی از مصدرها در فارسی هستن که هم جعلی دارن هم غیرجعلی
...
[مشاهده متن کامل]

پزیدن پختن ( مولوی هم چندجا پزیدن به کار برده )
ریسیدن رشتن
جهیدن جستن
کاهیدن کاستن
کاویدن کافتن
روییدن رُستن
رهیدن رَستن
خوابیدن خفتن
سراییدن سرودن
آلاییدن آلودن
شکل جعلی یا ناجعلی بودن مصدر در فارسی هرگز نمیتونه بگه اون مصدر وام واژه هست
مصدر جعلی صرفا یه امکان تو فارسیه که اگه مصدر اصلی رو بلد نبودی احیانا اینجوری گذشتش کنی
و اینکه میتونی برای خوش آهنگ شدن انتخاب کنی از چه مصدری استفاده کنی
برای همین دست باز بودن افراد هست که میتونیم زیباترین اشعار رو به فارسی بسراییم و مولوی و نظامی و حافظ و سعدی و سنایی و خاقانی و انصاری و وحشی بافقی و. . . داریم ولی هیچ ملتی اینطوری فرهنگش با شعر یکی نشده
حالا هرچقدرم که تو پانترک حسود کله پوک بسوزی از اینکه یک جهان فارسی رو میستاید به خاطر نرمی و لطافتش

پانترک خ. . .
لاتین و فارسی هم ریشه هستن
شباهت هاشون به خاطر نیای مشترکه نه وام واژه گیری
در ضمن لاتینی که جزو فصیح ترین و کامل ترین زبان های دنیاست نمیاد از ترکی ای که هزاران کیلومتر اون ور تر تو مغولستانه وام بگیره
یه شعری بسرای که حداقل تو دانشگاه های باکو و آنکارا ریشخندت نکنن
آلودن در سنسکریت آلود ālud به معنی از خالصی در آوردن، آمیختن چیزی با چیز دیگر می باشد. که در پهلوی پسوند مصدری تن و دن به آن افزوده شده است.
یک واژه با ریشه لاتین lud برگرفته از واژه لاتین lutum به معنی mud یعنی گل ، لجن می باشد
ریشه lut برگفته از شکل کوتاه شده lu از واژه ترکی lugh ( لوغ ) یا lıgh ( لئغ ) به معنی لجن ، آب گل آلود , آب مخلوط با فضولات معادل واژگان انگلیسی mash , slush , dung water و. . . می باشد
...
[مشاهده متن کامل]

افعال زیر از این ریشه در ترکی موجود می باشد
لئغلانماق = گل آلود شدن ، کثیف شدن ، مکدر شدن آب و. . . .
لیللَنمَک = کثیف و مکدر شدن
و. . .
آلودن و پالودن هر دو مصدر جعلی دست دوم می باشند

آلوده کردن ( ب )