القا

/~elqA/

    inductance
    suggestion
    infusion
    induction
    throwing
    inspiration
    instillation

فارسی به انگلیسی

القا به خود
autosuggestion

القا کردن
induce, imbue, implant, impregnate, infuse, instil, instill

پیشنهاد کاربران

القاء، پیشنهاد، تزریق، القاء، پرتاب، الهام، القا
نهانفکنی
باری را به کسی یا چیزی به گونه ای ناآشکار افکندن. این بار می تواند اندیشه، نیرو یا مانند آنها باشد.
بیان کردن چیزی به طرف مقابل که مورد مقبولش باشه
دمت گرم فقط اگر کلمه ای جمع داره بنویس
القا انتقال دھندہ چہ مثبت چہ منفی۔۔۔
[شیمی] جا به جا شدن الکترون ها در یک پیوند در پاسخ به الکترونگاتیوی اتم های مجاور
قبولاندن مطلبی به دیگران.
جابه جایی
Induction
اِلْغا: لغو کردن، باطل کردن
اِلْقا: تلقین کردن، آموختن، در ذهن کسی وارد کردن
این کلمه را نباید با هم اشتباه کرد. الغا با حرف ( غ ) به معنای "لغو کردن، باطل کردن" است: الغای بردگی" الغای مجازات اعدام". "الغای حکومت نظامی" اما القا با حرف ( ق ) به معنای تلقین کردن، آموختن، در ذهن کسی وارد کردن" است و بیشتر در ترکیب "القای شبهه" یعنی" ایجاد شک در ذهن کسی" به کار می رود. اصطلاح اخیر را گاهی به صورت "الغای شبهه" می نویسند که درست بر معنای متضاد آن دلالت می کند.
...
[مشاهده متن کامل]

( غلط ننویسیم ، ابوالحسن نجفی ، چاپ نهم ۱۳۷۸ ص ۳۷. )

انداختن، افکندن، نهشتن
تولید نیروی محرکه الکتریکی در یک میدان مغناطیسی متغیرها زمان قرار دارد. تغییر میدان مغناطیسی می تواند در اثر یک جریان متناوب یا حرکت سرعتی رساند و میدان باشد.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس