الغاء


    cancellation
    annulment
    abrogation

مترادف ها

cancellation (اسم)
لغو، فسخ، الغاء، ابطال، حذف

repeal (اسم)
لغو، فسخ، الغاء، بازگردانی

annulment (اسم)
فسخ، الغاء، ابطال

administration (اسم)
اجرا، حکومت، سیاست، وصایت، ادارهء کل، الغاء، تصفیه، فرم اداری

supersession (اسم)
الغاء، جانشینی

پیشنهاد کاربران

الغاء. [ اِ ] ( ع مص ) باطل کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( صراح ) ( منتهی الارب ) . افکندن و باطل کردن. ( آنندراج ) . لغو کردن. ابطال. اسقاط. || ناامید و زیانکار گردانیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) . نومید کردن. تخییب. ( اقرب الموارد ) . || از شمار افکندن. ( صراح ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) . از شمار بیرون کردن و ترک نمودن. ( از اقرب الموارد ) || ( اصطلاح علم نحو ) ابطال عمل است در لفظ و معنی ، برخلاف تعلیق که ابطال عمل است لفظاً نه محلاً بطور وجوب. رجوع به تعلیق شود. || ( اصطلاح علم اصول ) وجود حکم است بدون وصف در صورتی ، و حاصل آن عدم تأثیر وصف یعنی علت باشد، چنانکه در ضمن لفظ سیر بیان گردید. ( از کشاف اصطلاحات الفنون چ استانبول ج 2 ص 1311 ) . و رجوع به همین کتاب مذکور ج 1 ص 662 ذیل ماده سیر شود. || ( اصطلاح علم بدیع ) آوردن زیادات بیفایده است که از عیوب شعر بشمار می آید چنانکه در این مصراع : �آنکه بدرخشد چو تیغی نوزدوده بی نیام � لفظ بی نیام لغو است چه آن را در درخشندگی مدخلی نیست. رجوع به المعجم فی معاییر اشعار العجم مصحح مدرس رضوی چ 1335 ص 350 شود.
...
[مشاهده متن کامل]

منبع. لغت نامه دهخدا

الغاء: لغو کردن. از بین بردن، بیهوده شمردن.
الغاء قبل از ابطال است. الغاء قبل از تصویب و یا به اجرا درآمدن چیزی ست و خواستِ الغاء، آن است که قبل از به اجرا درآمدنِ آن، آن پیشامد لغو و کنار گذاشته شود.
اما ابطال، باطل ساختن امر واقع است، همچون ابطال مصوبات و آیین نامه ها و. . .
قرارداد بین المللی ۱۹۲۱ راجع به الغاء خرید و فروش زنان و کودکان