التیام

/~eltiyAm/

    healing up. cicatrization
    conciliation
    consolidation
    healing up
    clcatrization
    mend

فارسی به انگلیسی

التیام بخش
healer, mender

التیام پذیر
reconcilable, that can heal up, reconcliabie, [o.s.] that can heal up

التیام پذیرفتن
to be reconciled, to heal up

التیام دادن
salve, to conciliate, to cause to heal up

التیام دادن زخم
heal

التیام زخم
agglutinative

التیام ناپذیر
irreconcilable

التیام یافتن
close, mend

التیام یافتن زخم
heal

مترادف ها

redress (اسم)
تصحیح، التیام، جبران خسارت

conglutination (اسم)
بهم چسبیدن، التیام

پیشنهاد کاربران

بهبود یافتن / تسکین دادن / درمان کردن
کردی جنوبی ( کرمانشاهی، ایلامی. . . ) : سارِیژ
اگر از ریشه لوم به معنی سرزنش باشدالتیام به معنای سرکوب درد یاجراحت خواهد بود
التیام بخشیدن یه چند درصد کمتر از درمان کردن ، در سلامت جسم و جان مؤثره
پس در نتیجه التیام بخشیدن یعنی تا حدودی تسکین دادن و بهبود بخشیدن
اما
درمان کردن یعنی کاملا تسکین دادن و بهبود بخشیدن
التیام=بهبودی
التیام : اِلتیام عربی ) 1 - به هم آوردن، سر به هم آوردن، پیوسته شدن، سازواری میان دو چیز؛ 2 - ( به مجاز ) صلح و آشتی.
این اسم عربی ست و پارسی آن سازواری می باشد. . . نیژنگ سازواری برابر پارسی برای مرحله التیام می باشد. سازواری نیروی التیام است . . . و سازگاری نیروی سازش محسوب می گردد.

بپرس