مطلق، مجازی، بی شرط، ضمنی، التزامی، اشاره شده، تلویحا فهمانده شده
مترادف ها
پیشنهاد کاربران
ناپایا، ناپایدار،
در دستور زبان ناپایا به جای التزامی=غیرقطعی
تَرز ناپایا به جای وجه التزامی.
در دستور زبان ناپایا به جای التزامی=غیرقطعی
تَرز ناپایا به جای وجه التزامی.
التزامی ( در دستور زبان ) . همتای پارسی این واژه ی عربی، این است:
ویستاویک vistāvik ( سغدی با پسوند پهلوی یک )
ویستاویک vistāvik ( سغدی با پسوند پهلوی یک )
شایدی و بایدی
فهماندنی
دلالت لفظ بر خارج از معنای اصلی