التزامی

/~eltezAmi/

    potential
    [gram.] potential

مترادف ها

implicit (صفت)
مطلق، مجازی، بی شرط، ضمنی، التزامی، اشاره شده، تلویحا فهمانده شده

پیشنهاد کاربران

التزامی ( در دستور زبان ) . همتای پارسی این واژه ی عربی، این است:
ویستاویک vistāvik ( سغدی با پسوند پهلوی یک )
شایدی و بایدی
فهماندنی
دلالت لفظ بر خارج از معنای اصلی

بپرس