فرج، شرمگاه، الت تناسل
مترادف ها
پیشنهاد کاربران
زندگی
گویش تهرانی
عورت:زندگیش پیدا بود!
گویش تهرانی
عورت:زندگیش پیدا بود!
نهانجای . [ ن ِ / ن َ ] ( اِ مرکب ) شرم و عورت مرد و زن . قُبُل و دبر. آلت زن و آلت مرد. ( از یادداشتهای مؤلف ) . || نهانگاه . مخفی گاه .
شرم اندام . [ ش َ اَ ] ( اِ مرکب ) عورت . شرم . سوءة. آلت تناسلی مرد یا زن . شرم جای . شرمگاه . ( یادداشت مؤلف ) . رجوع به شرم و مترادفات آن شود.
متاع غرقی ؛ آلت تناسل. ( آنندراج ) :
هر چه بودش ز نقد و جنس کساد
قیمت این متاع غرقی باد.
شفیع اثر ( از آنندراج ) .
هر چه بودش ز نقد و جنس کساد
قیمت این متاع غرقی باد.
شفیع اثر ( از آنندراج ) .