الایش

/~AlAyeS/

    contamination
    taint
    corruption
    alloy
    blot

فارسی به انگلیسی

الایش بری کردن
decontaminate

الایش زدائی
decontamination

الایش زدایی کردن
decontaminate

مترادف ها

contamination (اسم)
الودگی، کثافت، الایش، لوی، ناپاکی

stain (اسم)
الودگی، ننگ، لکه، لک، داغ، الایش، زنگ زدگی

پیشنهاد کاربران

سنا
امیختگی . . . . . . غل و غش . . .
آلودگی پلشتی
آلودگی
زینت دادن، رونق بخشیدن و ترتیب درست در ذهن کسى چیزى را تداعى کردن

بپرس