اقرار

/~eqrAr/

    confession
    profession

فارسی به انگلیسی

اقرار به جرم
cop-out

اقرار به گناهان
confession of ones sins

اقرار به کشیش
shrift

اقرار کردن
acknowledge, confess, profess, to confess

اقرار کرده
professed

اقرار کننده
confessor

مترادف ها

acknowledgment (اسم)
تصدیق، سپاسگزاری، قبول، اقرار، خبر وصول، تشکر، شهادت نامه

confession (اسم)
اقرار، اعتراف نامه، اقرار به جرم

profession (اسم)
اقرار، اعتراف، حرفه، پیشه، شغل، سوگند ملایم، حرفهیی

avouchment (اسم)
تصدیق، اقرار، اظهار

پیشنهاد کاربران

سلیم
اقرار: باز گو.
پذیرش
پذیرفتن
بیروندهی، بیرونداد، روشنگویی، راستیتگویی، ازخودراستیتگویی
بزبان آمدن / بزبان آوری ( بجای �اعتراف� و �اقرار� )
برابرِ �آشکارگویی� یاد شده در بالا چندان رسا نیست؛ زیرا �اعتراف� و �اقرار� هر دو، آشکارگوییِ از سرِ ناچاری است.
نمونه:
پسر نوجوان خانواده، نشسته در کنار پدر:
...
[مشاهده متن کامل]

پس . . . شما می داوید ( ادعا می کنید ) که بزبان آوری ( اقرار ) با سود بردن از این روش که نامش را اعتراف گیری گذاشتید، گواه ارزشمندی برای هر چیزیه؟
�اُسقُفِ بزرگ� ( با لبخندی پوزشخواهانه در حالیکه خود را تا جایگاه هیربُدی ساده کوچک می کند ) :
این تنها دیدگاه یک هیربُد ( راهب ) ساده نیست؛ این یکی از بنیان های کلیساست که به ما یاد می ده یک بزبان آوری که از راه اعتراف گیری بدست اومده، بی چون و چرا پایدار شده است.
برگرفته از نوشتاری در پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2019/01/blog - post_13. html

بزبان آمدن / بزبان آوری ( بجای �اعتراف� و �اقرار� )
برابرِ �آشکارگویی� یاد شده در بالا چندان رسا نیست؛ زیرا �اعتراف� و �اقرار� هر دو، آشکارگوییِ از سرِ ناچاری است.
اعتراف تصدیق
اقرار به حقی به نفع غیر و به زیان خود.
اعتراف
دل ندارد که ندارد به خداوند اقرار :اگر کسی باوجود همه آفرینش ها به خدا اعتراف نکند هیچ دل و احساسی ندارد
خستو
انسان ها در اقرار به خدایی او همفکر هستند. =انسان ها به یگانه بودن خداوند اعتراف میکنند وباهم همنظر هستند

انسان ها در اقرار به خدایی او همفکر هستند. =انسان ها به یگانه بودن خدا اعتراف میکنند وباهم همفکر هستند.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس