سلیم
اقرار: باز گو.
پذیرش
پذیرفتن
بیروندهی، بیرونداد، روشنگویی، راستیتگویی، ازخودراستیتگویی
بزبان آمدن / بزبان آوری ( بجای �اعتراف� و �اقرار� )
برابرِ �آشکارگویی� یاد شده در بالا چندان رسا نیست؛ زیرا �اعتراف� و �اقرار� هر دو، آشکارگوییِ از سرِ ناچاری است.
نمونه:
پسر نوجوان خانواده، نشسته در کنار پدر:
... [مشاهده متن کامل]
پس . . . شما می داوید ( ادعا می کنید ) که بزبان آوری ( اقرار ) با سود بردن از این روش که نامش را اعتراف گیری گذاشتید، گواه ارزشمندی برای هر چیزیه؟
�اُسقُفِ بزرگ� ( با لبخندی پوزشخواهانه در حالیکه خود را تا جایگاه هیربُدی ساده کوچک می کند ) :
این تنها دیدگاه یک هیربُد ( راهب ) ساده نیست؛ این یکی از بنیان های کلیساست که به ما یاد می ده یک بزبان آوری که از راه اعتراف گیری بدست اومده، بی چون و چرا پایدار شده است.
برگرفته از نوشتاری در پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2019/01/blog - post_13. html
بزبان آمدن / بزبان آوری ( بجای �اعتراف� و �اقرار� )
برابرِ �آشکارگویی� یاد شده در بالا چندان رسا نیست؛ زیرا �اعتراف� و �اقرار� هر دو، آشکارگوییِ از سرِ ناچاری است.
اعتراف تصدیق
اقرار به حقی به نفع غیر و به زیان خود.
اعتراف
دل ندارد که ندارد به خداوند اقرار :اگر کسی باوجود همه آفرینش ها به خدا اعتراف نکند هیچ دل و احساسی ندارد
خستو
انسان ها در اقرار به خدایی او همفکر هستند. =انسان ها به یگانه بودن خداوند اعتراف میکنند وباهم همنظر هستند
انسان ها در اقرار به خدایی او همفکر هستند. =انسان ها به یگانه بودن خدا اعتراف میکنند وباهم همفکر هستند.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)