اقتصاد

/~eqtesAd/

    economy
    nomics_

فارسی به انگلیسی

اقتصاد ازاد
free enterprise

اقتصاد بازار ازاد
market economy

اقتصاد خرد
microeconomics

اقتصاد ذره ای
microeconomics

اقتصاد سنجی
econometrics

اقتصاد کلان
macroeconomics

مترادف ها

economy (اسم)
علم اقتصاد، اقتصاد، صرفه جویی

پیشنهاد کاربران

سرمایه شناسی سرمایه داری . ( داره ) کاپیتالیسم.
سرمایه شناسی. نا سرمایه داری ( واره ) سوسیالیسم.
سرمایه شناسی اسلامی .
و . . . . . . . .
فرآوری. پخش. کارکرد:تولید. توزیع. مصرف.
درود واژه مانبد و آبر بهتر هستند در سنجش با ترازمان . زیرا که میتونیم تراز اقتصادی کشور را بگیم تراز مانبدی یا تراز آبری ولی تراز ترازمانی لوس و خنک میشود . سپاس
تراز�تعادل داشتن
ترازش�تعادل داشتن_صرفجویی
ترازگانی�اقتصاد_اقتصادی
ترازگان�اقتصاددان
کاراندوزی
اِقتِصاد
داشتاری ، داشتوَرزی ، کَدیوَری
اقتصاد: هنر اداره ی خردمندانه ی دارایی در بخش تولید، توزیع و مصرف برای دستیابی به بهترین و بیش ترین بازده با کم ترین منابع. ( https://www. cnrtl. fr/definition )
همتای پارسی این واژه ی عربی، واژه ی زیبای پهلوی پروال parvāl است.
واژه اقتصاد
معادل ابجد 596
تعداد حروف 6
تلفظ 'eqtesād
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی]
مختصات ( اِ تِ ) [ ع . ]
آواشناسی 'eqtesAd
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
منبع لغت نامه دهخدا
ترازداری = حسابداری
ترازمان = اقتصاد
تراز مانی = اقتصادی
دارایی = مالی
سرمایه گر = معامله گر
سرمایه گری = معامله گری
خرد مایه = سهام
شناسه بانکی = حساب بانکی
تراکنش = انتقال پولی
...
[مشاهده متن کامل]

پاژ = مالیات
سازمان دارایی = اداره مالیات
در نوشته پیشین پسوند نام خانوادگی من نادرست نگارش شده بود که درست آن پارسا معین می باشد.

ترازداری = حسابداری
ترازمان = اقتصاد
تراز مانی = اقتصادی
دارایی = مالی
سرمایه گر = معامله گر
سرمایه گری = معامله گری
خرد مایه = سهام
شناسه بانکی = حساب بانکی
تراکنش = انتقال پولی
پاژ = مالیات
سازمان دارایی = اداره مالیات
برابرِ پارسی: 《تَرازمان》.
تَراز مان= تَرازمان
این واژه در همین آبادیس هم برگه دارد.
واژهٔ خوبی است، به ویژه اینکه به "ی" نمی انجامد، پس می توان گفت:
اقتصاد =تَرازمان
اقتصادی =تَرازمانی ( taraz. mani )
( اقتصاد ) به معنای گرفتن قصد، و قصد به معنای میانه است ، پس اقتصاد به معنای میانه روی در ا مور و پرهیز از افراط و تفریط در امور است ، و امت مقتصده امتی است که در امر دین و تسلیم نسبت به دستورات الهی میانه رو و معتدل باشد.
اقتصاد: کد آمایی
بهرهمندی
داد و ستد . . دارایی . .
دارایی و سرمایه
ترازمان
سرمایه . . . . اقتصاد کارشناس سرمایه . . . . اقتصاد دان
‏شیتا = ثروت، wealth ( کالا یا خدمات )
شیتاچرخه = اقتصاد، economy
شیتاشناسی، شیتاچرخه شناسی = دانش اقتصاد، economics
{ "شیتا" برگرفته از واژه ی "شَئیتَ" اوستایی به معنای ثروت است }
بن مایه: فرهنگ واژه های اوستا، احسان بهرامی
اقتصاد به پارسی یعنی تراز داری همچنین این را باید گفت که بسیاری از واژگان معرب نشدند و تعدادی معرب شدند امروز ۴۶ درصد از واژگان عربی و معرب شده هستند
زبان پارسی دیرینه بسیاری از کردی و بلوچی دارد
لطفاً با منبع معتبر دلیل بیاورید
اقتصاد. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) میانه راه رفتن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) . میانجی نگاه داشتن. ( تاج المصادر بیهقی ) .
با پوزش، نگرش دوستانی که ریشۀ واژه اقتصادرا اقتصد می دانند بویژه ایرانیار گرامی نیازعلی شمس را نمی پذیرم و این واژه همانست که در زبان های اروپایی بسیار دیده می شود به چم اکتساد که به اختساد در پارسیک دیگرگون شده است. درقرآن بزرگوار در آیه های گوناگون آمده است که قرآن به زبان عربی شیوا برشما فرودآمده است، از جمله سوره ی یوسف / آیه ی ۲ که می گوید: �ما قرآنی عربی نازل کرده ایم، باشد که شما دریابید. � و نیز در شعرا / ۱۹۵ و موارد مشابه دیگر. از سوی دیگر کاوش های اسلام شناسان و قرآن شناسان برجسته، از آن میان آرتور جفری، زبان شناس و اسلام شناس انگلیسی ( پروفسور دانشگاه کلمبیا و نیز دارنده ی کرسی الاهیات در دانشگاه های نیویورک و قاهره ) و مفسران و زبان شناسان اسلامی نیز در گذشته گاه خود به فارسی بودن برخی از واژگان فارسی موجود در عربی اشاره کرده اند. آرتور جفری نیز در موارد گوناگونی به این که فارسی بودن این واژه ها برای نویسندگان اسلامی شناخته شده بوده است نیز اشاره کرده و منابع آن ها را نیز برشمرده است )
...
[مشاهده متن کامل]

نخستین پژوهش جداسر ( مستقل ) در این باره، به دوره ی میانی اسلام باز می گردد. موهوب بن احمد مشهور به ابی مقصور جوالیقی ( ۵۳۹ هجری ) از پیشگامان این کوشش در سده ی ششم هجری بوده است. وی در کتاب خود المعرّب بیش از ۸۰۰ واژه را در زبان عربی فارسی دانسته است. در دوره کنونی، دکتر محمد التونجی پژوهشگر گرانسنگ مصری بیش از ۳۰۰۰ واژه را فهرست کرده اندکه از زبان پارسیک به قرآن راه یافته است. من شماری از واژه های دکتر التونجی را گردآورده ام و به اندازه ای برایم کشش داشت که با سختی بسیار توانستم نسخه ای از نبیگ ( کتاب ) دکتر التوجی را در قاهره تهیه کنم که بزودی آنرا دریافت خواهم کرد و کوشش خواهم کرد که آنرا به فارسی روان ترجمان کرده و در رایاتار در دسترس همگی ایرانیاران و دوستداران زبان پرنغز پارسی قرار دهم، زبانی که به گفتار استاد جلال الدین کزازی توانمندترین زبان زیباشناختی در جهان است.

موضوعات جالبی را خواندم از مخاطبانی که نظرات خویش را نوشته اند.
اصلا قبل از این فکر می کردم که اقتصاد ممکن از کلمه قصد عربی گرفته شده باشد اما با مطالعه بیش تر و جست وجو در این مورد و مخصوصا چک کردن این صفحه و نظریات کسانی که نظر دادند، توانست مرا کمک کند تا درباره کلمه اقتصاد بیش تر به فهمم.
آبوری ( ئابوری ) در زبان کرمانجی
دارایی
ترازمانن، مانبد، پاشکیت
در پارسی واژه ی مانبد maanbod به چم اقتصاد آمده.
علم اقتصاد = دانش مانبد، مانبدشناسی
اقتصاد
آلمانی ها به این فهمیده یا مفهوم می گویند :
Wirtschaft
که خود از دو بخش ساخته شده :
Wirtschaft : Wirt - schaft
Wirt = این واژه همریشه با " وَرز " پارسی است که در کاشتورزی یا کشاورزی از آن واژه ساختیم و در کُل به مینهء کار و کنشی را پیوسته انجام دادن است.
...
[مشاهده متن کامل]

schaft = از کارواژهء schaffen که در پارسی: کَردن و انجام دادن میتوان مینید ( معنی کرد ) ، ولی در اسل این واژه همریشه با واژهء : شُفتَن یا شوفتَن یا شوبیدن پارسی است که آن را به سورت : آشُفتن یا آشوبیدن داریم که مینهء آن نَفیَنده یا منفی شده است چون پیشوند " آ " در اینجا مینهء واژه را برمی گرداند مانند : کندن # آکندن ، بُردن # آبُردن / آوُردن ؛ از نگر دانش ریشه شناسی شُفت یا شوب به مینهء گیخت، گیز ( انگیختن ) ، هَرک ، اَرک ، اَرد ، اَرت ( حرکت ) است که مایه انجام کار میشود.
اگر بخاهیم گرته برداری کنیم : وَرزشُفت ، وَرزشوبی
روی هم رفته مینهء وَرز و شفت : کاری را پِیوسته کردن
پیش نهاد های دیگر :
کَدآمایی ، کَدآماد ، کَدآمود = برای کَد یا خانه که در اینجا نگریسته ( یا نزریده و منظور ) کشور است هزینه ها و درینه ها ( خرج و دخل ) را آمودن یا آمادن یا آماییدن ( تهیه و تدارک دیدن ) است.

میانه روی
( قصد، یقصد، اقتصاد : میانه روی کرد، میانه روی می کند، میانه روی )
اقتصاد و یا فلسفه ثروت نام دیگری است بر این واژه در علم تجارت
اقتصاد
کدیوری ، خانه داری ، کَدمداری ، خانه مَداری، کَردوَرزی ،
وَرزگَری ، وَرزداری ، وَرزمداری ، وَرزاری ، وَرزَندی
اکثر واژه ها در اصل یکی هستند. مطابق با شرایط جغرافیایی و اجتماعی و گویش های محلی و فرهنگ و آداب مناطق مختلف و. . . . تغییر یافتند. مثلا cat و قط،
cut و قطع ، father و پدر ، mather و مادر ، و هزاران نمونه دیگر
به طور طبیعی ارتباط فرهنگی شبه جزیره عربستان با ملل دیگر قبل از ظهور اسلام نیز وجود داشته است
ترازمایه
در پهلوی " آبریک " در نسک: فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو
با درود به پیشگاه پارسی دوستان گرانسنگ:
بنده با بررسی جستارهای گوناگون درباره این واژه چنین برداشتم:
این واژه در باب افتعال عربی از واژه اقتصد و ریشه چهار بخشی است. در آیات قرآن کریم آمده <و منهم="" مقتصد:برخی="" میانه="" رو="" هستند=""> پس نمی توان این واژه را با پارسی یکی دانست.
...
[مشاهده متن کامل]

واژه کساد نیز که شاید دوستمان برشمرده باشند از: ( دهخدا )
کساد. [ ک َ ] ( ع اِمص ) ناروائی متاع و جز آن . ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) . ناروائی متاع و بی رواجی اشیاء و عدم خریداری آن . ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ) . ناروا شدن متاع و کالاباشد. ( برهان ) . فارسیان کساد را به معنی کاسد هم استعمال نمایند و این مجاز است . ( آنندراج ) :
کساد نرخ شکر در جهان پدید آید
دهان چو بازگشائی بوقت خندیدن .
بنده چند برابر برای این واژه یافتم بمانند میان داری، میانه روی، میان کاری، اندازه داری
ولی ( خدابیامرز ) دهخدا باز چنین آورده است:
اقتصاد. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) میانه راه رفتن . ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) . میانجی نگاه داشتن . ( تاج المصادر بیهقی ) . میانه نگاه داشتن . ( ترجمان القرآن ) .
◄ ( اِمص ) میانه روی در هر کاری . ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ) ( ناظم الاطباء ) . قصد.
♦ علم اقتصاد ؛ عبارت از علم به مجموع وسایلی است که برای رفع نیازمندیهای مادی بشر از آن استفاده میشود.
اکنون با هم سنجی این واژگان باید چم را در واژه دیگی جست که بتواند به پول و سرمایه و نیز گذاری داشته باشد.
به واژگان زیر بنگرید:
داشته، دارایی
و نگهداشت
با آمیختن آنها
می توان واژه داشته داری، داشت داری، داشت دارانه، داشت آوری، داشت آورانه و از این دست را پیشنهاد نمود.
باسپاس

لغت آریایی�اکتساد�که گویش ایرانی آن�اختساداست و عرب آنرا�اقتصاد�مینویسد ریشه در زبان آلمانی دارد و ساخته شده از لغت�اکتسی�که خود از ریشه هندواروپایی��agبه معنای گذاشتن مدیریت سوارکردن پیشبردن به دست آمده است. لغت�اکتسی� ( سرمایه - دارایی ) که در ارمنستان�ակցիաakts’ia� ( share ) �خوانده میشود و در روسیه به دو شکل اکتسی�акции�به معنای�finance�و اکتیوактив�به معنای�assets�به کار میرود در دو واژه ازبکستانی�aktsiyadorlik� ( سرمایه - دارایی ) وaktsiyador� ( سرمایه گذار ) �نیز به کار رفته که از ایندو واژه ایرانی�اختساد�به دست آمده است. واژگان زیر همگی به معنای سرمایه گذارshareholder�هستند که از ریشه�اکتسی�ساخته شده اند:
...
[مشاهده متن کامل]


ازبکستان:�aktsiyador
آلبانی:�aksioneri
باسک:�akziodun
بلاروس:�акцыянер
بلغارستان:�акционер
کاتالان:�accionista
چک - اسلواک:�akcion�ř
دانمارک:�aktion�r
استونی:�aktsion�r
فرانسه:�actionnaire
ایتالیا:�azionista
لاتویا:�akcionārs
لیتوانی:�akcininkas
مقدونیه:�акционер
نروژ:�aksjon�r
لهستان:�akcjonariusz
پرتغال:�acionista
رومانی:�acționar
روسیه:�акционер
صربستان:�акционар
اسپانیا:�accionista
سوئد:�aktie�gare

بدینسان روشن میشود�که�لغت�ایرانیاختساد←اقتصاد هیچ ربطی ( رپتی ) به ریشه�عربی قصد ندارد و از باب عربی افتعال ساخته نشده است.

بیش از هفتاد درصد عربی ، ایرانی است و بسیاری از واژه ها کخ گمان میکنیم عربی اند ، ایرانی اند مانند واژه قاضی وجنایت و . . . واژه اقتصاد نیز برخی گمان میکنند ایرانی است و در دیگر زبان های هند و اروپایی
...
[مشاهده متن کامل]
میتوان این واژه را دید از جمله در زبان آلمانی ، ما نباید فراموش کنیم که زبان عربی را ایرانی ها پدید آوردند و چون این زبان ، واژه چندانی نداشت ، ایرانی ها واژه های بسیاری در این زبان ریختند

زربانی. بازربانی
کدبانی
Finance
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
وارتا ( سنسکریت )
لاگاه ( سنسکریت: لاگهَوَ )
پاشکیت ( کردی: پاشه که وت )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٤٢)

بپرس