اقتباس

/~eqtebAs/

    borrowing
    acquiring
    extract
    arrangement
    extract(ion)
    version

فارسی به انگلیسی

اقتباس ناپذیر
inimitable

اقتباس و تنظیم
adaptation

اقتباس کردن
arrange

مترادف ها

adaptation (اسم)
تطبیق، توافق، انطباق، اقتباس

adoption (اسم)
قبول، اقتباس، اتخاذ، اختیار، قبول به فرزندی، فرزند خواندگی

derivation (اسم)
اقتباس، استنتاج، اشتقاق، استخراج، استنساخ، سر چشمه

quotation (اسم)
اقتباس، ایراد، بیان، نقل قول، عبارت، مظنه

پیشنهاد کاربران

آموختن. یادگیری. فراگرفتن
این کیّس
درصدرهمه محیط برجمع.
شیطان مجسم.
به تعبیری خطا،
کاین مبانی ِمیثاق اقتباسی از کتاب اسمانیست
🇮🇷 همتای پارسی: برگرفت 🇮🇷
الهام گرفتن
دریافت
اخذ شده ، گرفته شده ، برداشت شده
adaptation
اگه دوست داشتید لایک کنید🌌💎
اقتباس در اصل از ماده قبس به معنی گرفتن شعله ای از آتش است سپس به نمونه گیریهای دیگر نیز اطلاق شده .
بر راه کسی رفتن ؛ اقتباس . ( تاج المصادر بیهقی ) .
- || پیروی از کسی کردن . روش و راه کسی را دنبال کردن .
فعل �گرتیدن/ gartidan� را بجای اقتباس پیشنهاد میدهم.
امروزه به وام گیری واژگان از زبانهای دیگر گرته برداری میگویند که نوعی از اقتباس یا برداشت را معنی میدهد پس میتوانیم از� گرته� فعل ساده ی �گرتیدن� را بسازیم و واژگان دیگر هم از آن مشتق کنیم:
...
[مشاهده متن کامل]

گرتیدن : اقتباس
گرتیده: مقتبس/اقتباس شده
گرتنده/گرتش گر/گرتاینده: اقتباس کننده
- - - - - - - - - - - - - - - - - - -
اقتباس ادبی : گرتیده ی ادبی
اقتباس سینمایی: گرتیده ی سینمایی

نشأت گرفته ازچیزی، منطبق
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس