اقبال

/~eqbAl/

    chance
    fortune
    hazard
    lot
    luck
    star
    fortune luck
    [o.s.] facing
    mojo

مترادف ها

grace (اسم)
ظرافت، خوش اندامی، تایید، بخشش، زیبایی، بخشندگی، افسون گری، اقبال، خوش نیتی، جذابیت، منت، ملاحت، قرعه، دعای فیض و برکت

luck (اسم)
طالع، سعادت، شانس، بخت، خوش بختی، اقبال، سعد کوفی، توفیق

fortuity (اسم)
تصادف، حادثه، اتفاق، شانس، قضا و قدر، اقبال

پیشنهاد کاربران

اقبال. [ اِ ] ( ع مص ) روی به چیزی آوردن. ( ترجمان القرآن ) . پیش آمدن و روی آوردن بهر چیزی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) . نقیض ادبار. ( ناظم الاطباء ) .
- اقبال کردن ؛ روی آوردن. متوجه شدن. ( ناظم الاطباء ) : بر آنچه ستوده عقل و پسندیده طبع است اقبال کنم. ( کلیله و دمنه ) .
...
[مشاهده متن کامل]

|| دوال ساختن نعل را. ( منتهی الارب ) . قبال کردن نعلین را. ( تاج المصادر بیهقی ) . || پیش آمدن شب. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) . || کج گردیدن چشم. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) . کج چشم شدن چنانکه گویی به بینی خود نگاه میکند. ( المصادر ) . || اقبل گردانیدن کسی را. || خردمند و دانا شدن سپس نادانی و گولی. || چسبیدن بچیزی و ملازم شدن آن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) . || آغاز کردن کاری را. || چیزی پیش کسی داشتن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) . || ضمان کسی قبول کردن. || سعادتمند شدن. || روی کسی بچیزی گرداندن. ( آنندراج ) . || روی آوردن دولت بسوی کسی. ( غیاث اللغات ) :
مخرام و مشوخرم از اقبال زمانه
زیرا که نشد وقف تو این مرکز غبرا.
ناصرخسرو.
اقبال. [ اِ ] ( از ع ، اِمص ) در تداول فارسی زبانان ، دولت و قوت طالع و این گویا از معنی سعادتمند شدن اخذ شده باشد و بلند از صفات اوست و بصله با و از هر دو مستعمل. ( آنندراج ) . خوشبختی. ( یادداشت مؤلف ) . در تداول فارسی ، بهره مندی و نیک بختی و برومندی و نیک اختری و خوشنودی و پذیرائی و شهرت و نیکنامی. برکت. سعادت. ( ناظم الاطباء ) :
هر آنکسی که نباشد به اخترش اقبال
منبع. لغت نامه دهخدا

سرنوشت
حکم ازل و قضای ازل یعنی آنچه در روز ازل تقدیر شده باشد
ای آنکه باقبال تو در عالم نیست
گیرم که غمت نیست غم ماهم نیست ( سعدی )
اقبال:نیک بختی، خوشبختی🌻
رویکرد
اختر، بخت، بهروزی، دولت، شانس، طالع، نوبت، نیکبختی

"اقبال"با تلفظ /eghbAl'/واژه ی عربی هست . وریشه ی آن
[ق ب ل ] می باشد . یعنی روی آوردن به چیزی ، رو آوردن بخت ،
خوشبختی ( :داشتن بخت خوش ) . پس اقبال با توجه به این
معنیش ، مصدر هست . متضاد :"ادبار"با تلفظ /edbAr'/ به
...
[مشاهده متن کامل]

به معنی پشت کردن بخت ، بد بختی ( :داشتن بخت بد ) .
علاوه بر این "اقبال"یعنی بخت ، طالع . 🎲🎰🥇🥈🥉●•●.

روی آوردن ، خوشبختی 🍀🍀
سعادت/گشایش/شانس
بخت
روی آوردن / گرایش
گشایش
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)