اَفگار یعنی مجروح، زخمی، خسته، دل آزرده، پریشان، آشفته و نگران. نمیاَفگار یعنی مجروح، زخمی، خسته، دل آزرده، پریشان، آشفته و نگران. نمیخوام زیاد سختش کنم، اَفگار یعنی من . . . خوام زیاد سختش کنم، اَفگار یعنی من . . .
در گویش افغانی ، این کلمه� اَوْ گار � تلفظ میشود
افگار به معنی فراوان است چنانچه" افکاریها "در پهلوی به معنی "به فراوانی" است. "دل افگار " کنایه از "دل پر" است
اَفْکار: جمع فکر، اندیشه ها اَفْگار:زخمی. این دو کلمه را نباید با هم اشتباه کرد. افکار ( جمع فکر ) به معنای" اندیشه ها" است، ولی افگار ( با حرف گ ) واژه ی فارسی و به معنای" زخمی" است. امروزه این واژه متروک شده است و فقط در بعضی از ترکیبات به کار می رود مانند "دل افگار" و مخفف آن "دل فگار". افگار را افکار نیز می نویسند که بدل از آن است. ... [مشاهده متن کامل]