ebb, sink, wane, to set
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
افول، کم و کاستی
هم اهنگی، اهنگ، وزن، افول
افول، غروب، مغرب، غروب افتاب
پیشنهاد کاربران
پس رفت
اُفول: ١. ناپدیدی، ناپدیدشدگی؛ نابودی، نابودشدگی، فروپاشی، فروپاشیدگی ٢. ناپدیدیِ ستاره، فروروی، فرورفت، فرونشست، فروشد، فروکش، پایین رفت، پایینروی
برای افول معانی زیاد هست اما اصل این معنی به ( بچه شتر و گاو که از شیر گرفته شده و لاغر شده می گویند )
فروروی
فرو پاشیدن. ناپدید کردن.
نابود شدن
نابودی
اُفول
فُرونِشَست ، فُروکِشید ، فُروخُفت ، زیرآمَد ، فُرورَفت
فُرونِشَست ، فُروکِشید ، فُروخُفت ، زیرآمَد ، فُرورَفت
خاموشی. . . . غروب. . . . سرازیری. . . . . شکست. . . .
فروکش