افلیج

/~eflij/

    cripple
    paraplegic
    quadriplegic

مترادف ها

lame (صفت)
شل، چلاق، افلیج

paralytic (صفت)
افلیج، وابسته به فلج

palsied (صفت)
متزلزل، افلیج، فلج، لرزان

پیشنهاد کاربران

فلج ، اِفلیج ؛ مفهوم نهفته در صندوقچه ی اسرارآمیز این کلیدواژه به معنی چپ و راست شده یا زیگ زاگ شده می باشد.
فلسفه ی ایجاد و پیدایش این کلیدواژه در پهنه ی واژگان و دریای لغات از طریق قانون و قواعد ایجاد کلمات در متن زیر تحلیل و تبیین شده است ؛
...
[مشاهده متن کامل]

ویلچر ؛ wheelchair صندلی چرخدار
حالا اگر بخواهیم فلسفه ی ایجاد این کلیدواژه را از طریق قانون و قواعد ایجاد کلمات بررسی کنیم تا ببینیم کلمه ی ویلچر از چه سرچشمه ای جاری شده و به چه کلمات دیگری از طریق مصدر این کلمه خواهد رسید بدینصورت قابل تبیین خواهد شد ؛
ویلچر ؛ حرف ( و ) در ساختمان این کلمه در قانون قلب ها و منقلب شدن حروف به سمت حروف دیگر جهت ایجاد کلمات جدید برای موقعیت های کاربردی مختلف به دلیل نزدیکی و
محل مشترک صدور آوا قابل تبدیل به حرف ( ف ) می باشد و با ریخت فیلچر و فیلجر جهت استفاده برای افراد اِفلیج یا فلج دارای کاربری در مکالمات روزمره می باشد.
اِفلیج ، فلج ؛ مفهوم نهفته در صندوقچه ی اسرارآمیز این کلیدواژه به معنی چپ و راست شده یا زیگ زاگ شده می باشد.
ویلچر ؛ در ساختمان این کلمه از طریق قانون قلب ها و منقلب شدن حروف به سمت حروف دیگر، حرف ( ل ) که نماد یک حرکت و جریان مستمر که دارای انرژی و نیرو و قدرت و توانایی باشد قابل تبدیل به حرف ( ر ) می باشد.
روند تغییر شکل ساختمان کلمه ی ویلچر در آبراه سیال حروف از طریق قانون و قواعد ایجاد کلمات بدینصورت قابل مشاهده می شود ؛
( فلج ، اِفلیج ، اِوْلیج ، ویلچر ، ویرچر ، ویراج ، وِرّاج ، ویراچ ، ویراژ ، وِرچه ، فرچه )
ویراژ ؛ اصطلاح ویراژ دادن به حرکات زیگ زاگ یا فرار گونه که به چپ و راست و جلو عقب باشد گفته می شود.
اصطلاح وروجک به بچه ای گفته می شود که دائما در حال وَرجه وورجه کردن باشد.
اصطلاح وَرجه وورجه کردن در مکالمات روزمره نیز یعنی بچه ای که دائماً در حال حرکت کردن به چپ و راست باشد.
اصطلاح وِرّاجی کردن مرتبط با مفهوم کلمه ی وروجک و وَرجه وورجه کردن به حالتی از مکالمه گفته می شود که شخص روی ردیف و روی موضوع حرف نمی زند و دائماً از یک شاخه به شاخه ی دیگر می پرد و سخنان پراکنده می گوید.
کلمه ی فِرچه در قالیشویی نیز از جهت حرکت چپ و راست یا زیک زاک که با آن جهت شستشو انجام می شود گفته می شود.
و نهایتاً با توجه به تفسیر و تحلیلی که از کلمه ی ویلچر از طریق قانون و قواعد ایجاد کلمات شد کلمه ی ویلچر با ریخت ویرچِر و ویرژِر به معنی ویراژ دهنده و ابزاری که توسط آن، افراد اِفلیج قادر به ویراژ دادن شوند می باشد.

لَش، لَس
زمین گیر
اِفْلیج/مَفْلوج:
افلیج به معنای" کسی که قسمتی از تنش بی حس شده و از کار افتاده باشد" از ساخته های فارسی زبانان در دوران متاخّر است و در عربی به کار نمی رود. در عربی به جای آن مفلوج می گویند که در فارسی نیز به همین معنی رایج است. چون افلیج در فارسی امروز، هم در گفتار و هم در نوشتار متداول شده و جا افتاده است دیگر نمی توان استعمال آن را مردود دانست.
...
[مشاهده متن کامل]

( غلط ننویسیم ، ابوالحسن نجفی ، چاپ نهم ۱۳۷۸ ص ۳۳. )

کسی که به دلیل بیماری یا مرضی نمیتونه عضوی از بدن خود یا کل بدن خود را حرکت دهد
فلج،
کسی ک نمیتونه راه بره رو افلیج میگن