افشا کردن


    blab
    break
    expose
    leak
    reveal
    tell
    uncover
    unearth

فارسی به انگلیسی

افشا کردن جرم
denounce

پیشنهاد کاربران

disclose
( اصطلاح مالی )
راز گشادن ؛ آشکار شدن راز. افشا کردن راز :
بدو راز بگشاد و زو چاره جست
کز آغاز پیمانْت ْ خواهم درست.
فردوسی.
به دوست گرچه عزیز است راز دل مگشای
که دوست نیز بگوید به دوستان عزیز.
سعدی.
let the cat out of the bag
پرده از روی چیزی برگرفتن ؛ آشکار ساختن. فاش نمودن. برملا ساختن :
این سفره ز پشت بار برگیر
وین پرده ز روی کار برگیر.
نظامی.
با وی از هیچ لابه درنگرفت
پرده از روی کار برنگرفت.
نظامی.
...
[مشاهده متن کامل]

چون پرده ز راز برگرفتم
بدرود که راه درگرفتم.
نظامی.
سعدی به خفیه خون جگر خورد بارها
این بار پرده از سر اسرار برگرفت.
سعدی.
همی گدازم و می سازم و شکیبائیست
که پرده از سر اسرار برنمی گیرد.
سعدی.

عامیانه
spill
بند را به آب دادن
بند را آب دادن

بپرس